من درکنگره به درمان رسیدم و به زندگی برگشتم

دوازدهمین‌جلسه ازدوره بیستم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران با استادی مسافر مهدی ونگهبانی مسافرهمایون ودبیری مسافر مجید با دستور جلسه(در استحکام پایه‌های مالی وعلمی کنگره،من چه کرده‌ام؟)روز یک‌شنبه ۲۸اردیبهشت ماه ۱۴۰۴راس ساعت ۱۷برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر. از دبیر ونگهبان جلسه ودوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و راهنمای بزرگوارم آقای ابوالفضل و گروه مرزبانی سپاس‌گذارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنم و آموزش ببینم.
دستور جلسه این هفته : دراستحکام پایه‌های مالی و علمی کنگره ۶۰ ،من چه کردم ؟یک دستور جلسه‌ای هست که از من سوال می‌پرسد که من مهدی چه کار کرده‌ام الان یک سال واندی است که من وارد کنگره شده ام !من چکارکرده‌ام !واقعاً من مهدی هیچ کاری نکردم و نمی‌توانم انجام بدهم و این همه زحمتی که برای من کشیده‌ شده آقای مهندس برای من خیلی زحمت کشیده‌اند واقعاً من عاجز هستم و این یک دستورجلسه‌ای هست که به ما آموزش می‌دهد و به من می‌گوید بدان تو کجا بودی و به کجا رسیده‌ای من واقعا یک روزی بوداصلا نمی‌توانستم در جمع حضور داشته باشم و در یک جایی و در جمع خانوادگی نمی‌توانستم باشم و به لطف شما دوستان و به کمک راهنمای عزیزم به رهایی رسیدم و در کنگره آقای مهندس با زحمات زیادشان متد DST را کشف کردند ؛تا بتوانیم مسئله چاقی و مسئله سیگار را به راحتی حل کنیم و این‌ها از آموزش‌های ناب کنگره هست که آقای مهندس به ما آموزش داده‌اند و ما باید قدردان باشیم .
من مهدی در این یک سال آیا ۱۰ میلیون تومان هزینه کرده‌ام؟ نخیر !اگر من می‌رفتم دکتر یا جای دیگری آیا به درمان می‌رسیدم؟آ یا اصلاً درمانی وجود داشت ؟واقعا درمانی وجود نداشت تامن به درمان برسم چون راه‌های خیلی زیادی را رفته بودم و به نتیجه نرسیده بودم و زمانی که به کنگره آمدم اعتقادی نداشتم و برای امتحان آمده بودم ،با خودم گفتم این همه راه را که رفته‌ام توکل به خدا کنگره را هم امتحان می‌کنم انشالله که به درمان برسم و خدا را هزاران بار شکر آمدم با آموزش‌های آقای مهندس و به کمک راهنمای عزیزم آقای ابوالفضل به درمان رسیدم .
من نه تنها به درمان رسیدم حتی به زندگی برگشتم ؛من به شخصه خودم را می‌گویم قبلاً نمی‌دانستم زندگی کردن چطوری است من فقط دنبال مصرف مواد بودم که خودم را بسازم یعنی زندگی کردن نبود آمدم کنگره معنی زندگی کردن را فهمیدم و الان با کمک علم کنگره من توانستم به زندگی خودم سر و سامان بدهم خدا را شکر می‌کنم که در کنگره هستم انشالله بتوانم از علم کنگره بهره ببرم و بتوانم به سهم خودم به پایه‌های مالی کنگره کمک کنم و کنگره به کمک من نیازی ندارد من مهدی هستم که به کنگره نیازمندم . از خدا یاری می‌خواهم که بتوانم در لژیون سردار ودنورسهیم باشم و اگر خدا کمکم کند حتی پهلوان شوم. این را از ته دلم می‌گویم همه این راه‌ها را می‌روم من به کنگره اعتقاد خاصی پیدا کردم انشالله که بتوانم یک خدمتگزار واقعی برای کنگره باشم.

نگارش متن: همسفر ناصر
عکاس:مسافر شهرام
تنظیم وارسال:مسافر داود