به نام خدا.
وقتی سخنان جناب مهندس را گوش دادم که ایشان با این همه تلاش و کوشش که برای کنگره شصت انجام دادند و خود را بدهکار به کنگره می دانند و اشک از چشمانشان جاری می شود من را به فکر فرو می برد و با خودم می گویم که کجای کارم و من رضا برای کنگره چه کردم و کنگره به من چه داده است .
اینجا اگر من بخواهم با تفکر شروع به حرکت بنمایم، مطمئنا ضرر و سود این مسیر پیش رو را ارزیابی مینماییم اینکه من پس از پایان این مسیر طلبکارم یا بدهکار . البته این موضوع رابطه مستقیم با دانایی و جهانبینی من دارد. البته که در آغاز مسیر همه چیز را به نفع خود محاصبه میکردم ، قرار گرفتن در مسیر کنگره و برداشت دانش و کسب آگاهی در این مسیر دید بهتری از مسائل به من داد و در آخر مسیر و نزدیک شدن به پایان سفر اول و رهایی دریافت نمودم که چقدر در این مسیر برد کردم. از لحاظ مالی ، معنوی، خانوادگی و کلا در زندگی مقایسه خودم قبل از ورود به کنگره و بعد از رهایی که به لطف کنگره ۶۰ بدست آوردم.
.jpg)
شوربختانه ما انسانها اغلب فراموش کار هستیم و گذشته خود را از یاد می بریم که هنگام ورود به کنگره چه بوده ایم و الان به کجا رسیده ایم خدا را شکر می کنم که وارد کنگره شدم و اینجا آموزش های خیلی خوبی گرفتم و ذره ذره شروع به تغییر کردم .
من از ابتدای ورود به کنگره سعی کردم که وقتی سبد به من می رسد بی تفاوت رد نکنم حداقل مبلغی را هم که شده ، کمک کنم و همانطور که آموزش گرفتم دانستم که تغییر خیلی سخت می باشد و من باید ذره ذره تغییر کنم و همان نیز اتفاق افتاد .
من اگر سبد کمک نمی کردم نمی توانستم وارد لژیون سردار شوم من بخشش را ذره ذره یاد گرفتم و فهمیدم که با بخشش ، بخشیده می شوم و راه دیگری جز این ندارم و این را نیز بخوبی درک کردم که من باید بهای درمان و رهاییم را تا جایی که برایم امکان دارد و مقدور هست بپردازم و همچنین ترس آن را داشتم که اگر بهای رهایی و درمانم را نپردازم امکان اینکه این رهایی از دست برود و به تاریکی ها برگردم وجود دارد .
در آخر از بنیان کنگره شصت جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی را داشته و بهترین ها را برای این خانواده بزرگ و پر مهر ، از خداوند خواستارم.
.jpg)
تحریر: مسافر رضا ( لژیون هشتم)
تنظیم و ارسال: مسافر سعید ( مرزبان خبری)
- تعداد بازدید از این مطلب :
91