جلسه سوم از دوره چهل و سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی ستارخان، به استادی راهنما محترم مسافر آرش، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر حسین، با دستور جلسه "دراستحکام پایه های مالی و علمی کنگره، من چه کرده ام؟ " شنبه 27 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد .
خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان آرش هستم یک مسافر؛ امیدوارم درهر مقطعی از زندگی که هستید موفق باشید. سفر اولی ها در حرکتی که می کنند مستدام و پایدار باشند و سفردومی ها هم در انتظار افقهای زیباتر باشند. دستور جلسه امروز دو قسمت است که قسمت اول دستور جلسه هفتگی و قست دوم تولد یک سالگی حامد عزیز می باشد. اگردرباره قسمت اول بخواهم صحبت کنم باید بگویم که درمیان روش های مختلف درمان اعتیاد کنگره 60 یک گروه مردم نهاد است که بر اساس یک سری اصول علمی و تجربیات درحال فعالیت می باشد. همانطور که میدانیم هر ساختاری برای ادامه حیات خودش نیاز به دو اصل اساسی دارد که اول حفظ و بقای خودش و دوم رشد وتوسعه می باشد. با کوشش های جناب آقای مهندس بحث حفظ و بقا آنچنان مطرح نیست ولی جهت رشد وتوسعه کنگره ایشان مثلثی را درنظرگرفتهاند که یک ضلع آن دانش وعلم کنگره60 می باشد و ایشان به عنوان مبتکر روش DST می باشند، و ضلع دوم نیروی انسانی می باشد که همه راهنماها، ایجنت ها و دیدهبان ها و... میباشند و ضلع سوم این مثلث بخش مالی می باشد که باعث تشکیل لژیون های سردار شد. اگر این ساختار نبود کنگره60 نمیتوانست به این سرعت رشد کند. سال 83 فقط دوعدد دفتر نمایندگی در سطح تهران بودکه عبارتند از سهروردی و انقلاب. هم اکنون اهداف کنگره را که میشنویم شامل دانشگاه کنگره60 که در حال ساخت در جزیره قشم می باشد و تحقیقاتی که درحال انجام هست. همه این موارد هزینه دارد و نیاز به یک فردی دارد که از نظر علمی پاسخگوی آنها باشد و درجای دیگر نیاز به یک اسپانسرمالی دارد. حالا من خودم نسبت به این دستور جلسه چه کار کردم؟ من به عنوان کسی که وارد کنگره 60 شدم خیلی بد کار کردم و قدر این صندلی را ندانستم ولی از زمانی که چینش بازی را متوجه شدم و فهمیدم که اصطلاحا کت تن کیست، توانستم حافظ منافع کنگره 60 باشم. من تلاش کردم در مقام راهنما انتقالدهنده خوبی برای علم کنگره باشم ولی در قسمت مالی هنوز نتوانستهام آنطور که می خواهم خدمت کنم ولی خواستهام این است که به همراه همسفرم بتوانیم سنگ بنای یک نمایندگی را بگذاریم و برای من دعا کنید.


برای قسمت دوم که تعلق دارد به تولد یک سالگی حامد عزیز باید بگویم که وقتی شما با یک رهجو درحال مراوده هستید به دنبال نقاط مشترک میگردید تا بتوانید از آن نقاط مشترک به درون رهجو نفوذ کنید. حامد دقیقا شبیه به دوران دانشجویی خودم بود که تخریب در من شروع شد و به اوج خودش رسید. آن زمانی که حامد شروع کرد به سفر اول، هجمه نیروهای منفی در درون او، خیلی قوی تر از خواست حامد بود. حامد مشکلات عدیده ای داشت، حساسیت های پوستی، سنگ کلیه و اتفاقهای ناگهانی و دیگر چیزها. به جایی رسید که حامد نیروهای منفی را به خوبی مغلوب کرد و زمانی بود که با من به کتابخانه می آمد و سیدی ها را مینوشت و همه رو بصورت رنگی یادداشت برداری می کرد و یک جزوه جهانبینی هفت رنگ تهیه کرده بود و خیلی تلاش کرد. من در آن روزها شاید حامد را از خانوادهام بیشتر میدیدم و سفر اولش را به خوبی به پایان رساند و به سفر دوم رفت. درسفردوم وقتی که به مسیرحامد نگاه می کنید میبینید که در هرجایگاه خدمتی اثری از خودش به جا گذاشت. در سایت نمایندگی، سایت مرکزی، درختکاری خدمت نمود. درکنگره 60 خرابکارترین ها، بهترین ها می شوند. حامد در امتحان راهنمایی قبول شده است که انشاالله بتواند در این جایگاه نیز خدمت کند و ابعاد وجودی خود را رشد دهد. در اینجا از همسفر حامد و راهنما ایشان سپاسگزاری میکنم که با استقامت و ماندگاری در این راه حامی و پشتیبان حامد شدند. او را در این راه یاری کردند. امیدوارم بهترین اتفاق ها برای این زوج کنگره ای در پیش باشد.
در ادامه جشن تولد یکسال رهایی مسافر حامد برگزار گردید:
.jpg)
اعلام سفر مسافر:
آخرین آنتیایکس هرویین و شیشه به مدت 14 ماه و 27 روز سفر کردم به راهنمایی آقا آرش و سفر سیگار کردم به راهنمایی آقا محمد صادق رهایی از مواد 1 سال و 27 روز و رهایی از بند نیکوتین 5 ماه.

آرزوی مسافر:
آرزو میکنم تا عمر دارم خودم و همسفرم در کنگره بمانیم و خدمتگزار باشیم.

خلاصه سخنان مسافر حامد:
.jpg)
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر؛ وقتی از سختیهای زندگیام صحبت میکنم و یادشان میافتم باعث میشود شیرینی امروز برایم دلچسبتر شود و بفهمم چیزی که الان دارم بیشتر از خواستههایی است که طلب میکردم. اگر از ابتدا بگویم مثل بقیه از سیگار شروع کردم و پله پله الکل، تریاک و دیگر مواد ها امتحان کردم و به شیشه و هرویین رسیدم و در آخر هم قرص و دلیلم برای مصرف این مواد هیجان و آرامش و لذت های کاذب آن بود. قبل از ورود به کنگره به تعداد زیادی اقدام به ترک داشتم که همه آنها بی نتیجه بود و ثمرهای نداشت. همسرم کنگره را به من معرفی کردند و در سال 97 وارد کنگره شدم. آقا بهمن را به عنوان راهنما انتخاب کردم و سختگیرانه بودند که باعث شد به لژیون آقا آرش بروم. اوایل تمام تلاشم را میکردم که بهانه بیاورم و کارم را درست انجام ندهم. همین امر باعث شد که اشتباهات زیادی کنم و تمام زندگیم را فروختم و دود کردم. به ناچار مجبور شدم به کمپ بروم و بدترین دوران را سپری کردم. مجددا وارد کنگره شدم و باز هم آقا آرش را انتخاب کردم و احساس کردم تنها کسی بود که میتوانست من را درک کند و لطف کردند و اجازه دادند رهجویشان باشم و این بار سفرم را با هدف جلو بردم و به نتیجه رسیدم. اگر بخواهم دلیل شرکت در آزمون راهنمایی بگویم این بود که روزی راهنمای محترم آقا عبدالله را دیدم با اینکه مشکلات خودش را داشت و در پی راه اندازی نمایندگی بویین زهرا بود، نگهبان موتورها در ساختمان سیمرغ ایستاده بودند و فهمیدم این راه، راه درستی است و فهمیدم من باید چه جایی باشم. از آقا آرش تشکر میکنم که برای من برادر و پدر بودند. از مرزبانهای دوره قدیم و جدید تشکر میکنم و از همه عزیزان که در این جشن حضور داشتند سپاسگزارم.

سخنان راهنمای محترم همسفر مونا:
سلام دوستان مونا هستم یک همسفر؛ همیشه تجربه نشان داده است که هرکسی که مهربان تر و باهوش تر است مثل یک میوه در کمین آفت هاست. تمام مسافرانی که درکنگره 60 حضور دارند از بقیه آدم ها یک سر و گردن بالاتر هستند اما دچار تاریکی ها شدند. انشالله همه مسافران قدر خودشان را بیشتر بدانند و باعث سربلندی خود و خانوادههایشان شوند. به آقا حامد تبریک میگویم و به آقا آرش راهنمای محترم تبریک میگویم. به همسفر مبینا تبریک میگویم و امیدوارم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشند.

سخنان همسفر مبینا:
سلام دوستان مبینا هستم یک همسفر؛ خداوند را هزاران مرتبه شکر که این لحظه زیبا را میبینم و خیلی خوشحالم. بعد از یکسال و 4 ماه دویدن برای اینکه بتوانم راهی پیدا کنم. هیچ اطلاعی از اعتیاد نداشتم و فقط حامد را دوست داشتم و میخواستم حالش خوب بشود. اوایل اصلا باورم نمیشد که حامد مصرف کننده است و فکر میکردم دو قطبی است. قبل از کنگره همه میگفتند خوب شدنی درکار نیست و امکان ندارد که ترک کند. از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم. از راهنمای عزیز خانم مونا تشکر میکنم که با راهنمایی هایشان بسیار کمکم کردند. از آقا آرش راهنمای حامد تشکر میکنم که باعث شدند ما در این راه موفق شویم و به این حال خوش برسیم. اعتیاد مسئله بسیار سختی برای من بود که بدون کنگره نمیتوانستیم این مشکل را حل کنیم. تولد یک سالگی حامد را به خودش تبریک میگویم و امیدوارم خدمتگزار خوبی برای کنگره باشد.


تایپ: مسافر حمیدرضا، مسافر بهنام
عکس: مسافر ماهان، مسافر طاها
تنظیم و انتشار: مسافر بهنام
مرزبان خبری: مسافر امیر
- تعداد بازدید از این مطلب :
432