مشارکت مکتوب در مورد دستور جلسه «هفته دیدهبان»

دیدهبانان، سکانداران کشتی عظیم کنگره ۶۰ هستند؛ انسانهایی از جنس نور، که در دل تاریکی اعتیاد، چراغ راه را روشن نگاه داشتهاند. آنان نهفقط ناظر و راهبر، بلکه خود نیز روزی مسافر یا همسفری بودهاند که با تمام وجود درد سقوط را چشیده و سپس در مسیر درمان، دوباره برخاستهاند. نقش دیدهبان در کنگره محدود به نظارت نیست؛ بلکه دیدهبان چشم و گوش و قلب تپندهی ساختاریست که رهایی و تعادل را برای هزاران مصرفکننده ممکن ساخته است.
در کنگره ۶۰، درمان اعتیاد تنها یک روند فیزیولوژیک نیست؛ بلکه سفریست از تاریکی به نور، از جهل به آگاهی، از نفرت به عشق، از ترس به شجاعت، و از کفر به ایمان. دیدهبانان در این سفر، همان چراغهایی هستند که مسیر را روشن میکنند؛ راه را نشان میدهند؛ هشدار میدهند و در سکوت، خدمت میکنند. با چشم بینا و گوش شنوا، مراقبند که کشتی کنگره از مسیر صراط مستقیم منحرف نشود. اگر دیدهبان نباشد، کشتی بیسکان میماند و هر موجی میتواند آن را از هدف دور کند.
دیدهبان بودن مسئولیتی سنگین است که ظرفیت بالایی میطلبد. ظرفیت، یعنی توانایی درک، تحمل، تصمیمگیری و اجرا؛ و مسئولیت، یعنی پذیرش این وظایف در برابر خدا، انسان و هستی. دیدهبان با عبور از وادیهای سخت، با تزکیه و پالایش و کسب معرفت، به جایی میرسد که دیگر خویش را برای خود نمیخواهد؛ بلکه برای دیگران زندگی میکند. در وادی چهاردهم میخوانیم که عشق، تنها با بخشش کامل حاصل میشود. دیدهبان این بخشش را از جان و مال و وقت خود انجام داده است؛ او عصارهی محبت را بیچشمداشت نثار میکند، تا شاید یک نفر دیگر، از قعر چاه اعتیاد، به روشنی برسد.
منِ مسافر، وقتی وارد کنگره شدم، چشمانم تار بود و گوشم پر از صداهای دروغین. اما دیدم کسانی را که بیهیچ ادعایی، دیدهبانی میکنند؛ همانهایی که هر هفته با دقت، با آرامش، با لبخند و با اقتدار، ساختار را هدایت میکنند؛ همانها که اجازه نمیدهند عشق، علم و عقل کنگره از تعادل خارج شود.
دیدهبان از جنس مردم است؛ اما در عمل، از خود گذشته است. شجاع است؛ چون از ترس گذشته. عاشق است؛ چون از نفرت عبور کرده. مؤمن است؛ چون از کفر بریده. دیدهبان آینهایست برای من مسافر که بدانم اگر او توانست، من هم میتوانم. دیدهبان بودن مقام نیست؛ مسئولیتیست آمیخته با خدمت و صداقت.
به راستی، اگر دیدهبانان نبودند، آیا کشتی رهایی ما به این سلامت حرکت میکرد؟ آیا ساختار، اینچنین منسجم باقی میماند؟ دیدهبانان، ستونهای پنهان اما استوار این بنا هستند. یادمان باشد، شکر نعمت، نعمت را افزون میکند؛ و من امروز با تمام وجود، شکرگزار نعمت حضور دیدهبانان در زندگیام هستم.
نویسنده و تایپ: مسافر رشید لژیون6
ارسال: مسافر محمد خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
141