English Version
This Site Is Available In English

ستون‌های استوار کنگره

ستون‌های استوار کنگره

هفتمین جلسه از دوره پانزدهم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ ویژه مسافران به نمایندگی اردبیل، به استادی دستیار ایجنت و راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی راهنمای محترم مسافر میلاد و دبیری مسافر حبیب با دستور جلسه "هفته دیده‌بان"  پنج شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکرم که بار دیگر این افتخار نصیبم شد تا در جمع شما عزیزان، به عنوان خدمتگزار، حضور داشته باشم. حضوری برای کمک، برای ساختن شعبه‌ای پربارتر، و برای ادامه‌ی این مسیر نورانی در کنار هم.

در این هفته، که به نام هفته‌ی دیده‌بان نام‌گذاری شده، بر خود وظیفه می‌دانم از ستون‌های استوار کنگره ۶۰ تجلیل کنم؛ از عزیزانی که مسئولیتی بس سنگین را بر دوش دارند. در رأس همه، جناب مهندس دژاکام عزیز، که با جان و دل، شالوده‌ی این ساختار عظیم را بنا نهاده‌اند، برایشان عمری با عزت و برکت آرزومندم.

دیده‌بان‌ها ریشه‌های کنگره‌اند؛ از دل خود ما برخاسته‌اند. انسان‌هایی که روزی مصرف‌کننده بودند، درمان شدند و اکنون ایستاده‌اند، محکم و مردانه، در مسیر خدمت. زمانی که حتی نام بردن از تریاک برای درمان، جرمی نابخشودنی بود، ایشان در کنار مهندس ایستادند و راه را هموار کردند.

وظیفه‌ی دیده‌بانان، دیده‌بانی‌ست. حضورشان در شعبات، فقط سرکشی نیست؛ رصد مسائل، بررسی نقاط ضعف و قوت، و تلاش برای رشد و تعالی هر شعبه است. دیده‌بان که وارد یک شعبه می‌شود، روز نعمت آن شعبه است.

من خودم افتخار حضور در کنارشان را دارم، و باور دارم که بودن در کنار این عزیزان، آموزش است، انرژی است، و نعمتی‌ست وصف‌ناشدنی. در این مسیر، از جناب آقای صدیقی، دیده‌بان تازه‌واردین نیز بسیار آموخته‌ام. انرژی مثبتی که از ایشان دریافت کرده‌ام فراتر از تصورم بود.

نام‌های بزرگی در میان دیده‌بان‌هاست؛ آقای امین در جهان‌بینی، خانم کماندار در امور بانوان، آقای سلامی در امور مالی، آقای مرزیان، آقای علی خدامی در روابط بین‌الملل، آقای صداقت، آقای منصوری، آقای سلجوقی، آقای بخشی و دیگر عزیزان... همگی در حال تلاشند تا قوانین کنگره به بهترین شکل اجرا شود.

کنگره ۶۰ اگر امروز مقتدر و موفق است، به‌خاطر وجود همین دیده‌بان‌هاست. اگر ایشان نبودند، منِ محسن هم امروز وجود نداشتم. چه بسا زیر خاک بودم، قربانی تریاک و تاریکی.

من از آخرین نسل‌هایی بودم که با تریاک سفر کردم؛ سفری پر از درد، پر از زجر، با دارویی که روزی خوب بود، روزی بد، و باید ساعت‌ها دنبال ساقی می‌دویدیم تا دُز دارویمان جور شود. حال که راحت و با آرامش سفر می‌کنیم، مدیون زحمات آن عزیزانیم.

امروز، وقتی می‌بینم در دل همین شعبه، راهنما، مرزبان و ایجنت از میان خودمان برخاسته‌اند، قلبم پر از افتخار می‌شود. روزی ما شعبه‌ی اردبیل را به فرمان مهندس ترک کردیم، اما امروز خود فرزندان اردبیل دوباره این سنگر را ساخته‌اند.

در پایان، این هفته را به همه‌ی دیده‌بانان عزیز تبریک می‌گویم، به‌ویژه آقای صدیقی، که با وجود مدت زمان اندک خدمت، تاثیر عمیق و انرژی بی‌نظیری داشته‌اند.

ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید. امیدوارم همه‌ی ما قدردان این عزیزان باشیم و در مسیر خدمت، ثابت‌قدم بمانیم.

 

تهیه و ارسال گزارش: مسافر اشکان(لژیون ۶)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .