محبت، بزرگ‌ترین دستاورد

چهاردهمین جلسه از دور پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی دستیار دیده‌بان محترم همسفر الیاس، نگهبانی همسفر بهنام و دبیری همسفر فرامرز، با دستور جلسه «هفته دیده‌بان»، پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

هفته دیده‌بان را به تمامی دیده‌بانان و اعضای کنگره 60 تبریک می‌گوییم؛ الل خصوص دیده‌بان همسفران استاد امین دژاکام.
ما یکسری ساختارها در کنگره داریم که اکثر شما با آن‌ها آشناییی دارید. در رأس جناب آقای مهندس، سپس دیده‎بانان کنگره هستند. تصمیم‌گیری در تمامی امور توسط دیده‌بانان صورت می‌گیرد. دیده‌بان‌ها در هر شعب برای خود دستیارانی دارند که الان به صورت اسیستنت هستند؛ بعد از آن‌ها ایجنت‌ها، راهنمایان، مرزبانان و سایر خدمتگزاران که در شعب مختلف کنگره در حال خدمت کردن هستند، حضور دارند.
شاید ما تنها دیده‌بان خودمان را که استاد امین هستند را بشناسیم؛ ولی دیده‌بان‌های دیگری هم داریم که تصویرشان را می‌بینید. هر کدام به نوبهٔ خودشان بخشی از کارها را انجام می‌دهند و هر کدام یک بازو از کنگره هستند. وظیفهٔ دیده‌بان‌ها تصمیم‌گیری است. برای مثال اگر یک شعبه بخواهد تأسیس بشود یا نشود یا در گروه همسفران آقا فلان تغییر رخ بدهد، باید در کنگره دیده‌بانان با حضور مهندس انجام گرفته شود. تمامی این تصمیم‌ها بر اساس صلاح دید آن‌ها است.
اگر نگاهی به دیده‌بانان بیندازیم، آن‌ها این درد، رنج و سختی‌ها را کشیدند و سفر کردند؛ سپس درجات خدمتی گرفتند؛ مانند راهنمایی و مرزبانی تا اکنون که در جایگاه دیده‌بان در حال خدمت هستند. کار بسیار پرزحمتی است. ما ممکن است که اصلاً آن‌ها را نبینیم و اسمشان به گوشمان هم نخورده باشد؛ اما اینکه چرخ کنگره می‌چرخد و من می‌توانم به راحتی به روی این صندلی بنشینم، یکی از عوامل آن وجود دیده‌بانان است.
این هفته به مناسبت سپاسگزاری و قدردانی از دیده‌بانان تعیین شده است. من می‌خواهم مقداری صحبت خود را به سمت سپاسگزاری جهت بدهم. این را همیشه برای خود بازگو می‌کنم چون شاید فراموش کنم که با چه حالی آمدم، به کجا رسیدم و تمامی آن مراحل را سپری کردم؛ سپس برای من روتین و روزمرگی شد. فراموش کرده‌ام که یک روزی حال خرابی داشتم. اساس کار ما در کنگره محبت و احترام است. اگر من یک رهجو هستم وظیفهٔ من است که نه تنها به راهنمای خودم بلکه به تمام راهنمایان دیگر احترام بگذارم و در چنین روزهایی اگر جشن برگزار می‌شود شرکت کنم. شرکت کنم و حتماً تقدیر کنم از کسانی که دارند زحمت می‌کشند.
شاید من آن دیده‌بان را تا همین لحظه ندیده باشم. برای مثال خانم آنی کماندار در شعبه من حضور پیدا می‌کند. باید از او قدرانی کنم؛ زیرا ایشان در قسمت همسران بسیار تأثیرگذار هستند. خواهر، مادر و یا همسر من از این تأثیرات بهره‌مند هستند. شما نباید این آرامش را دست‌کم بگیرید. این عملی که در رأس آن تصمیماتی گرفته شده است.
اگر بخواهم خیلی رک و روراست صحبت کنم، بزرگ‌ترین دستاوردی که یک انسان می‌تواند با خود از کنگره کسب نماید و به بیرون ببرد محبت است. محبت بدون چشم داشت. متلک گفتن، مشکل ایجادکردن و یا خراب‌شدن سفر مسافر، چرا باید به خاطر این موضوعات من خودم را خراب کنم؟ باید با حفظ محبت، احترام و مشورت با راهنما بهترین عمل را انجام دهید. نتیجهٔ این اعمال رسیدن به سفر دوم، رسیدن به رهایی و رسیدن به حال خوب است.

همین طور در این جلسه با حضور سه نفر از همسفران انتخابات نگهبانی دوره پنجاه و سوم برگزار گردید.

در این انتخابات همسفر علی با ۲۴ رای برای چهارده جلسه نگهبانی انتخاب گردید. تبریک به ایشان و راهنمای محترمشان.

رهایی ۳۰ سی‌دی:

در ادامه مراسم رهایی ۳۰ سی‌دی راهنمای محترم همسفر هادی برگزار شد. ضمن تبریک به ایشان و راهنمای محترمشان همسفر مهراد.

رهایی سیگار:

در آخر هم رهایی سیگار همسفر بهروز را از لژیون ویلیام وایت راهنمای محترم همسفر ماجد جشن گرفتیم. تبریک به ایشان و راهنمای محترمشان.

تایپ: همسفر یوسف (لژیون چهارم)

تصویربردار: همسفر یوسف (لژیون چهارم)

تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی