English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بانان ستون‌های کنگره ۶۰ هستند

دیده‌بانان ستون‌های کنگره ۶۰ هستند

ششمین جلسه از دوره دوم‌ کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی رفسنجان با استادی راهنما مسافر احسان، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه «هفته دیده‌بان و تولد یک‌سال رهایی مسافر محمد» پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

از بنیان کنگره آقای مهندس تشکر می‌کنم که با به‌وجود آوردن کنگره باعث شدند که من به درمان برسم و از راهنمایان عزیزم تشکر می‌کنم که اگر امروز حالم خوب است و در این جایگاه حضور دارم مدیون این عزیزان هستم و همچنین از آقا محسن  تشکر می‌کنم که از من دعوت کردند تا در جمع شما باشم و آموزش بگیرم، حس‌و‌حال این شعبه با دیگر شعبات کنگره فرقی ندارد؛ اما یک حس صمیمیت خاصی دارد، حس می‌کنم اشخاص این شعبه را خیلی وقت است که می‌شناسم. دستور جلسه امروز هفته دیده‌بان است و البته دو دستور جلسه امروز داریم که دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی مسافر محمد هم هست که من سعی می‌کنم کم‌تر در مورد هفته دیده‌بان صحبت کنم و بیشتر به آقا محمد بپردازم که یک سال رهایی ایشان را جشن می‌گیریم.

دیده‌بانان ستون‌های کنگره ۶۰ هستند، کسانی هستند که به‌واسطه آن‌ها این نظم و این تشکیلات بزرگی که به پهنه تمام ایران در حال فعالیت است برقرار شود، در تمام شهرهای ایران بیش از ۱۵۰ شعبه خانم‌های مسافر، آقایان مسافر و به‌واسطه افراد مصرف‌کننده خانواده‌های زیادی هستند که در حال نجات پیدا کردن هستند شاید بیش از ۵۰ هزار خانواده درگیر اعتیاد هستند که در کنگره در حال درمان هستند و این‌ها زحماتی شبانه‌روزی را می‌طلبد و به سادگی نمی‌شود به آن نگاه کرد بلکه عزیزانی هستند که در تهران زحمت می‌کشند، برنامه‌ریزی و تلاش می‌کنند که با این نظم و آرامش من امروز این‌جا بنشینم و به درمان اعتیاد خودم بپردازم که خب این واقعاً جای تقدیر و تشکر دارد. دیده‌بانان کسانی هستند که آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌ها می‌فرمایند که یک عده انسان فرض کنیم در یک دانشگاه با هم درس می‌خوانند و ناگهان یک نفر از آن‌ها جدا می‌شود و تبدیل به یک فرد تأثیرگذار می‌شود که به نظر من دیده‌بانان همان افراد هستند که از دیگران جدا می‌شوند، سبقت می‌گیرند و تبدیل به انسان‌های تأثیرگذار در کنگره می‌شوند، انسان‌هایی هستند که در خدمت به خلق و خانواده‌ها از دیگران سبقت می‌گیرند و این‌ افراد واقعاً جای تقدیر و تشکر دارند. من اعتقاد دارم اگر امروز من در هر جایگاهی که هستم و اگر امروز زندگی، خانواده و حس‌وحال خوبی دارم را مدیون تلاش‌ها و زحمات این دیده‌بانان عزیز و بزرگوار هستم پس وظیفه‌ من است که با تمام توان خودم از ایشان تقدیر کنم و با این تقدیر می‌خواهم بگویم که من قدر شما و زحماتی که می‌کشید را می‌دانم.

دستور جلسه دوم تولد یک‌سال رهایی مسافر محمد است که آقا محمد با مصرف تریاک کشیدنی وارد کنگره شد و بسیار انسان آرام و صبوری بود؛ اما تشخیص شخصیت او خیلی سخت بود؛ چون من معمولاً وقتی کسی وارد لژیون می‌شود سعی می‌کنم در چند جلسه اول او را محک بزنم و شخصیتش را بسنجم که بعد بتوانم با او ارتباط برقرار کنم و روی دارو ببرم که این برای من خیلی سخت بود که شخصیت محمد را تشخیص بدهم؛ چون که خیلی آدم توداری بود؛ ولی در عین حال خیلی رهجوی فرمان‌برداری بود و از ابتدای سفرش محمد مثل یک فرد تشنه بود که به آب رسیده و منتظر این فرصت بود، به محض روی دارو رفت همه چیز را جدی گرفت، هر هفته سه جلسه از رفسنجان به شعبه کرمان می‌آمد، از همه زودتر سر جلسه حاضر می‌شد و از همه دیرتر از جلسه خارج می‌شد و حتی صبح‌های جمعه که به پارک می‌رفتیم من محمد را می‌دیدم که زودتر از ما آن‌جا حضور داشت و خیلی محکم سفر خود را طی کرد و اولین قدم‌هایش را استوار برداشت؛ ولی در ادامه همه چیز خوب پیش نرفت و اتفاقات بدی در طول سفر برایش افتاد و شاید این مشکلات برای فرد دیگری پیش می‌آمد سفرش را نیمه‌کاره رها می‌کرد؛ ولی آقا محمد خیلی محکم و استوار ایستاد و سفر خود را ادامه داد، به اتمام رساند و امروز خدا را شکر حال او خوب است و در حال خدمت کردن در شعبه رفسنجان است و حتی اجازه پهلوانی را هم از آقای مهندس گرفته، ان‌شاءالله که بتواند به تعهد خودش عمل کند و شال پهلوانی را هم بگیرد، باز هم تولد یک‌سال رهایی را به خود او و خانواده‌اش تبریک می‌گویم.

سلام دوستان محمد هستم مسافر

خداوند را شاکرم که در کنگره‌۶۰ هستم. به تمام دیده‌بانان و خدمتگزاران تبریک می‌گویم، از آقای مهندس و خانواده ایشان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند، از آقا احسان راهنمای بزرگوارم تشکر می‌کنم و از هم‌لژیونی‌های عزیزم که از کرمان تشریف آوردند و خیلی زحمت کشیدند تشکر می‌کنم و خیلی خوشحال شدم واقعاً دل‌تنگشان می‌شوم، خاطرات سفر اول خیلی شیرین و ماندگار است، خدا را شکر که امروز این عزیزان را دیدم و از آقا محسن که باعث راه‌اندازی این شعبه شدند و از همه دوستان کرمانی و رفسنجانی چه در سفر اول و چه در سفر دوم همه با هم زحمت کشیدند تا شعبه به اینجا رسید تشکر می‌کنم. در مورد سفرم بخواهم صحبت کنم وقتی وارد کنگره شدم تعجب کردم که این همه تخریب و این همه تفکر اشتباهی که در زندگی داشتم، دور خودم دور می‌زدم زمانی که به این نقطه رسیدم متوجه شدم که کجای کار هستم و قرار دارم، من از تعادل خارج شده بودم، من به عنوان یک مصرف‌کننده مواد نه حالا هر چیزی که در جامعه هست از مشروب و قلیان شروع شد و ته آن به مواد مخدر رسید به هر حال می‌خواهم بگویم که من حال طبیعی را هیچ زمان تجربه نکرده بودم و همیشه فکر می‌کردم که یک چیزی باید از بیرون بیاید یا چیزی بخورم و بکشم تا حالم خوب شود نمی‌دانستم در حالت طبیعی هم می‌شود، بهتر از این است که چیزی استفاده کنی که حالت خوب باشد الان دارم متوجه می‌شوم البته با صبری که داشتم و چیزهایی که از کنگره یاد گرفتم این صبر باعث شد که من به این‌ها برسم، فهمیدم که باید یک چیزی را ببخشم تا یک چیز دیگر را به‌دست بیاورم و من فکر می‌کنم نظمی که من از کنگره یاد گرفتم در زمان دقیق مصرف دارو و به موقع آمدن و رفتن باعث شد من تعادل نسبی را به‌دست آورم و زمانی‌ که من تعادل را به‌دست آوردم آن موقع فهمیدم زندگی یعنی چه؟ هنوز رها نشده بودم در حال درمان بودم؛ ولی فهمیدم که یک چیزی هست که من طبق این روش به جلو بروم به آرامش می‌رسم و خدا را شکرگزارم نه به‌خاطر این‌که مواد من درمان شد بلکه همه چیز من درمان شد و خیلی چیزها در من تغییر کرد. کنگره به قول یکی از دیده‌بانان که می‌گویند؛ کنگره مثل دریایی است و بستگی دارد که شما دنبال چه چیزی باشید، هر چه که بخواهید در کنگره هست و من خیلی دریافت کردم و دوست دارم همچنان در کنگره باشم. دوستان به من لطف داشتند و من کاری نکردم و اگر کاری هم کردم برای خودم بوده است. به قول یکی از دیده‌بانان که هفته دیده‌بان هم است گفتند کسانی که هم فیزیکی یا مادی خدمت می‌کنند خیلی زرنگ هستند حالا معنی حرفشان را امروز می‌فهمم، این فرصت به من داده شده که من بیایم و پول‌هایی را که در طول زندگی خودم به‌دست آوردم و درست نتوانستم به قول معروف زکات آن را پرداخت کنم یک جای مطمئن آن را پرداخت کنم و به خودم برمی‌گردد البته بدون هیچ چشم‌داشتی من پرداخت می‌کنم و به خودم برمی‌گردد. کنگره کلاً مرا ۱۸۰ درجه عوض کرده و من به آرامشی رسیدم که خدا را هزاران بار شکر می‌کنم و بعضی مواقع فکر می‌کنم که هنوز خوابم و در ادامه از همسفر عزیزم تشکر می‌کنم که با صبوری و از خودگذشتگی هر چه تمام‌تر پا به پای من در این مسیر همراه من بودند.

سلام دوستان صبا هستم همسفر

معنی حال خوب را بعد از آمدن به کنگره به معنای واقعی کلمه درک کردم یک حال خوب از یک جنس دیگر، البته با این‌که من نتوانستم به طور دائم به کنگره بیایم؛ ولی همیشه از داخل منزل پیگیر آموزش‌ها بودم و دنبال می‌کردم. در طول سفر مسافرم باردار شدم و مجبور شدم که به شهر خودم بروم، وقتی که می‌دیدم محمد با این جدیت و با عشق و امید راه کرمان را ۴ بار در طول هفته می‌رفت و می‌آمد و هر چند روز یک‌بار به شهر من می‌آمد و به من سر می‌زد درست است که سخت بود؛ ولی زیبایی‌های خودش را هم داشت و امید روزهای بهتر را به ما می‌داد، همین است که وقتی یک کاری با دل انجام می‌شود خدا هم دست آدم را می‌گیرد، خب ما توانستیم با امید همین روزهای بهتر آن روزهای سخت را طی کنیم، از نشانه‌های خوبی که خداوند برای ما فرستاد تولد پسرمان بود، خیلی خوشحال هستم که در طول این مسیر به تعادل و حال خوب رسیدم و این تغییر اساسی در زندگی ما رخ داد که ما می‌توانم واقعاً به کنگره‌۶۰ به عنوان یک راه نجات نگاه کنیم.

تایپ و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما مسافر محسن
نمایندگی رفسنجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .