سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر
با نام خداوند هر نوشته و حرف مهمی را آغاز میکنیم؛ چون خداوند هم بخشنده هست و هم مهربان. وقتی آقای مهندس و استاد امین شروع به سخنگفتن میکنند این نام در ذهن من نقش میبندد؛ چون با تمام درکشان این نام را به زبان میآورند. اول بخشندگی خداوند بیان میشود؛ پس ما هم باید بخشندگی را یاد بگیریم و بعد مهربانی که در اثر بخشندگی، انسان میتواند آن را به دست آورد، یعنی اگر نبخشی، مهربانی هم نصیبت نمیشود و یا محبت ما به انسانها بیشتر نمیشود؛ پس این دو مکمل هم هستند. در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ چرا من باید در پایههای مالی و علمی کنگره کاری کنم؟ چرا هر کدام از ما جدا باید جواب بدهیم؟ چه مقدار باید در استحکام پایههای مالی و علمی کاری انجام دهم؟ به چه میزان؟ میزان آن باید با برداشت من برابری کند؟ کنگره برای من چه کرده است؟ معمولا پرداخت ما کمتر از آن چیزی هست که ما دریافت کردهایم یعنی در کنگره به من چیزی فراتر داده شده است و من موظف هستم در ازای آن چیزی را پرداخت کنم تا به من بیشتر داده شود. حال آن چیست؟ اطلاعات و آگاهی در مسیر دانایی به من داده شده و آن مادیاتی که به من در اثر داشتن تعادل و آگاهی که کسب کردهام و باعث شده پایههای مالی و علمی من قویتر شود؛ پس من چه کردهام برای مکانی که به من تفکرکردن را یاد داده و باعث رشد من شده است؟ آیا میتوانی از مال و زمانی که به تو بخشیده شده برای کمک به همنوعان خودت ببخشی؟ در کنگره به زر رسیدهایم و این گرانقدر است و هر کس باید برای بقا و رشد آن به هر میزان، چه با خدمت و چه با پول کمک کند. در این میان کسانی هستند که این خواسته را دارند که وارد لژیون سردار شوند به آنها این مژده داده میشود که با کاربردیکردن آموزشهای کنگره مطمئنا میتوانند در پایههای علمی و پایههای مالی کنگره خدمت کنند. من و مسافرم با تفکر آقای مهندس پیش رفتیم و سردار و دنوری را تجربه کردیم و حالا نیز در پی پرداخت پهلوانی هستیم که بتوانیم هر کمکی که از دستمان برمیآید برای دیگران انجام دهیم. دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما میکاریم تا دیگران استفاده کنند و به درمان و رهایی و حال خوش برسند. انسان با باز پرداخت مالی و علمی میتواند به حال خوش برسد، دیگر نیاز نیست که تلاش کند تا خوب باشد، خوبی او را انتخاب می کند. دیگر نیاز نیست که تلاش کند تا پول به دست آورد، پول او را انتخاب میکند. دیگر نیاز نیست که تلاش کند تا مهربان باشد، مهربانی او را انتخاب میکند؛ چون او خواهان همه ارزشها شده است و مسیر خودش را انتخاب کرده و از شک به ایمان رسیده است و یا در حال رسیدن است.
سلام دوستان مهری هستم یک همسفر
خدا را شاکرم که کنگره۶۰ باعث شده است دیدی تازه به زندگی داشته باشم و شناختی نسبی از خودم پیدا کنم و بتوانم با آموزشهایی که میگیرم در صراط مستقیم قرار بگیرم و آموزشهای خود را کاربردی کنم، البته این کاری است بس دشوار؛ اما خدا را شکر میکنم که این فرصت به من داده شده است که بتوانم خوب باشم و خوب زندگی کنم. حال باید در قبال این نعمت بزرگ کاری انجام بدهم، همانطور که آقای مهندس در حال گسترش پایه های مالی و علمی کنگره هستند من هم باید به نوبه خود قدمی بردارم؛ شاید چراغی برای دیگران روشن شود و حداقل کاری که میتوانم انجام بدهم این است که در حد توانم در لژیون سردار شرکت کنم و سعی کنم علم کنگره را به دیگران منتقل کنم تا آنها نیز بتوانند همانند من فرصت خوب زندگیکردن را داشته باشند.
سلام دوستان مژگان هستم یک همسفر
برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگره من چه کردهام؟ زمانیکه وارد کنگره شدم هدفم درمان مسافرم بود. روزی را به یاد میآورم که با حالی خراب و قلبی رنج کشیده، مات و مبهوت و ناآشنا که من به چه مکانی آمدهام؟ راهنمای تازه واردین، انتخاب لژیون و قرار گرفتن در مسیر آموزش، انسانهایی بودند که من از قبل با هیچکدام آشنایی نداشتم؛ اما انسانهای معتقد و متعهدی بودند که با عشق، من و غمهایم را پذیرا شدند، آغوششان را برای کمتر درد کشیدن من گشوده بودند. مدتی بعد از ورود به کنگره متوجه شدم تمام این امکاناتی که رایگان در اختیار من قرار داده شده به خاطر وجود لژیون سردار هست. وقتیکه وارد لژیون سردار شدم، مسافرم سفرش را ناتمام رها کرده بود و به این نقطه رسیده بودم که هر چه رشتهام، پنبه شده است؛ اما به واسطه بار علمی کنگره و آموزشهایی که دریافت کرده بودم توانستم معنی این جمله را درک کنم که روزهای سخت دوام نمیآوردند؛ اما آدمهای سخت چرا؛ چون زندگی استقامت و پایداری ما را مورد آزمایش قرار میدهد. شرکت در لژیون سردار باعث شد من خودم را مورد سؤال قرار بدهم که آیا در مسیر رشد و بالندگی و رسیدن به ارزشها چقدر تلاش کردهام؛ اگر چند سال دیگر به سالهای گذشته فکر کنم به عملکرد خودم و تعهداتی که در زندگی داشتهام تا چه اندازه توانستهام پایبند باشم. من در کنگره آموزش میگیرم و حضور در لژیون مالی برای من قدمی در جهت رشد و بالندگی خودم محسوب میشود؛ چون به نظر من پیروزی واقعی زمانی اتفاق میافتد که اگر رنج کشیده و دردمند هستی برای دیگران شادمانی به ارمغان آوری. من در لژیون سردار حضور دارم؛ چون میدانم بدون داشتن هدف، نشانهگیری بینتیجه است و هدف در کنگره مشخص است احیای انسانها، در واقع من برای احیای خودم وارد لژیون مالی میشوم و از سبد حمایت میکنم. امیدوارم روزی بتوانم دریافتهایی که از کنگره داشتهام را در جهت اهداف کنگره به کار بگیرم.
سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر
در اوج ناامیدی وارد کنگره شدم و در جلسات، مکرر شنیدم که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند. تصمیم گرفتم با گامهای استوارتر در مسیر بمانم و ادامه بدهم. در زمانی کوتاه با لژیون سردار آشنا شدم که به جرأت میتوانم بگویم موقعیتهای مالی در زندگی شخصی خودم هم محکمتر شد. در لژیون سردار در هر جلسه با دلی سرشار از امید و چشماندازی روشن به آیندهام، حضور پیدا کردم و میدانم که هر تلاش کوچک، ریشهای عمیق در باغ پیشرفت خواهد شد و قطرهای شدم در اقیانوس وسیع سردار که قطرهقطره جمع گردد، وانگهی دریا شود. همیشه در ذهن خودم، قبولی در آزمون را پروراندم که به این بهانه به آموزشهای کنگره وصل باشم و از مطالب سودمند آقای مهندس استفاده کنم. امیدوارم در ادامه بتوانم لیاقت بندگی و خدمتکردن داشته باشم؛ چون علم کنگره فراتر از درماناعتیاد است و این همبستگی قویتری را میطلبد تا یاریگر این مسیر سبز بمانم.
ویرایش: رابطین خبری
ارسال: همسفر مهتاب دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
169