سومین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی خواف در روزهای پنجشنبه با استادی مسافر محمد و نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه ٫٫ هفته دیدهبان ٫٫ در تاریخ 1404/02/26 رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد :
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر...
هفته دیدهبان را به جناب آقای مهندس و تمام دیدهبان های کنگره 60 تبریک میگم. بنده چند بار خواستم با دیدهبان محترم آقای لطفی دیدار داشته باشم اما نشد تا اینکه دو روز پیش با ایشان در شعبه کاشمر دیدار داشتم و از سخنان ایشان آموزش گرفتم من آنجا فهمیدم که دیدهبان یعنی کسی که بر همه چیز واقف است و زیر نظر ایشان است. کسی که خواسته باشد به مرحله دیدهبان برسد باید از مراحل سخت و آزمونهای سختی گذر کرده باشد تا به این جایگاه برسد. در اعلام سفر آقای لطفی من فهمیدم که ایشان 14 سال رهایی دارند و جزو اولین نفرات و پیشگامان کنگره 60 بودند برای همین حضور داشتند و با حضورشان الان در جایگاه دیدهبان قرار گرفتند. مورد دیگری که توجه من را جلب کرد این بود که مسافرانی که از کاشمر بودند و در نیشابور رهایی گرفتند و با ماندن و پیگیری توانستند شعبه خوبی راه اندازی کنند و زمانی که نگاه میکنیم همانطور که جناب آقای مهندس میفرمایند ما از طبیعت الگو برداری میکنیم متوجه میشویم که همانطور که شعبه کاشمر از دل شعبه نیشابور بیرون آمد شعبه خواف هم از دل شعبه کاشمر و مشهد بیرون آمد مانند تمام گیاهانی که با قلمه زدن از دل یکدیگر بیرون میآید.

ببینید دوستان صحبتهایی شد که شعبه خواف کلاً جمع شود ولی به لطف جناب آقای مهندس و آقای لطفی ماندگار شد و ما هم ممنون ایشان هستیم و زمانی پابرجا میماند که من محمد که سفر اولم را تمام کردم پای کار بمانم و در آزمون شرکت کنم تا انشاءالله بتوانم به عنوان راهنما یا هر جای دیگر خدمت کنم حالا ناگفته نماند که زحمات عزیزانی که از مشهد تشریف آوردند و ما را به این مرحله رساندند هم بوده ولی از این به بعد وظیفه من است که پای کار باشم تا شعبه فعالی داشته باشیم. ما نباید از این ناراحت بشویم که چرا راهنماهای ما قرار است در شعبه دیگری آموزش دهند حالا درست است که چند وقت است که با این عزیزان هم حس شدیم اما نباید خودمان را اذیت کنیم فقط خدا را شاکر باشیم که شعبه تعطیل نشد و به نظر من کسی که شال نارنجی بر شانهاش دارد پروفسور درمان اعتیاد است و عزیزانی که لطف کردند و قرار است به عنوان راهنما برای ما تشریف بیاورند هم مانند همان راهنمای قبلی ما هستند و مثالی که میتوان زد اینکه ما سفری را شروع کردیم از خواف تا تهران در بین راه راننده عوض شد اما مسیر تغییر نکرد پس فقط خداوند را شاکرم که میتوانم در همین شعبه خواف به مسیرم ادامه دهم. خلاصه کلام اینکه اگر قرار است چیزی به دست بیاوریم باید هزینه و بهایش را پرداخت کنیم و در مورد دیدهبان ها اگر بخوام این مثال رو بزنم آقای لطفی زمانی که راهنما شدند هفتهای چند بار از تهران به مشهد رفت و آمد کردند و آقای فلاح که اسیسانت شدند برای سفر از مشهد به تهران تشریف بردند حالا من که زحمتی ندارد این شعبه کنار خانه ام است و راحت میتوانم سفر کنم و باید قدر این را بدانیم قبل از اینکه از ما گرفته شود و به قول استادم ما نوک پیکانیم و شکل اصلی کنگره 60 خواف هستیم و باید خیلی با این موضوع جدی برخورد کنیم و درک کنیم و این سیستم با کمک و بودن ما است که به راهش ادامه میدهد همه ما قرار است یک روز دیدهبان، راهنما، مرزبان یا هر خدمت دیگر داشته باشیم و مسئولیت عظیمی روی دوش ما است. هر شخصی که وارد کنگره میشود فکر میکند تنهاست اما خیلیها هستند که منتظرند تا ببیند تو چطور سفر میکنی و اگر درست سفر کنید تو میشوی الگویی برای دیگران و برعکس این هم وجود دارد اگر سفرت را خراب کنی آن شخصی که زرهای خواستار رهایی بوده است شاید دیگر آن خواسته را نداشته باشد.امیدوارم که همه ما درک کنیم که به چه سرزمینی پا گذاشتیم و متوجه این موضوع باشیم. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
مرزبان کشیک: مسافر محمد
ارسال ، تایپ و ویرایش: مسافر رضا لژیون یک
عکس: مسافر امیرحسین لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
63