در خدمت آقای دکتر بهنام شاهمحمدی، یکی از اعضا فعال لژیون پزشکان پارک طالقانی که روزهای جمعه در محل پارک برگزار میگردد هستیم تا گفتوگویی پیرامون روشهای درمان اعتیاد و نحوه همکاری ایشان با کنگره 60 داشته باشیم.

لطفاً خود را برای خوانندههای ما معرفی نمایید.
با سلام، بنده دکتر بهنام شاهمحمدی هستم، پزشک عمومی، حدود پانزده سال است که درزمینهٔ اعتیاد کار میکنم. از سال 92 با کنگره آشنا شدم و فعالیت خود را با کنگره شروع کردم، الآن کمتر از دو سال است که لژیون خودمان را در کلینیک مهرنام تشکیل دادیم.
آقای دکتر بفرمایید چرا کنگره 60؟
با توجهی به قدمت که در کار درمان داشتم نزدیک پانزده سال، بالا، پایین این درمان را خیلی دیدم، هم متدهای مختلف، همجاهای مختلف درمان. قبل از اینکه با کنگره آشنا بشوم، با N.A آشنا بودم، همیشه حس میکردم این وسط حلقهای گمشده از درمان، یعنی یکطرف علم و پزشکی است که دارد حرف خودش را بهصورت سیستماتیک و علمی میزند؛ طرف دیگر، تجربهگرائی بود که بچههای N.A داشتند یک سمت دیگرانجام میدادند، حس میکردم که این وسط یک حلقه گمشده که نیاز است حق این دو طرف را بروز دهد و نشان دهد، هم علم و هم تجربه و کارایی جهت درمان اعتیاد نیاز است. خوشبختانه کنگره 60 را از زمانی که آن پروژه پایلوت را در اینکاس شروع کردند و بعد برایم جذابتر شد که این همان چیزی است که دنبالش میگردم که هر دو طرف قضیه را دارد؛ یعنی هم متدهای N.A مدنظرش است و هم مخالفت سنگین با بحث دارو و درمانهای پزشکی ندارد؛ و بعد نزدیکتر شدم، متون کنگره را مطالعه کردم، سیدیها را گوش دادم و دیدم واقعاً میتواند آن جذابیت را داشته باشد و باور قلبیام در طی این سالها محکمتر شد.
بفرمایید که چرا جامعه پزشکی معتقد است، اعتیاد بیماری مزمن، پیشرونده و لاعلاج است؟
وقتی میگوییم یک بیماری عودکننده است، یک تعریفی دارد؛ باورهای عموم، باورهای عامه، باورهایی که در طی این چندین سال شما در بیماری اعتیاد میبینید، میبینید که تقریباً این دو مورد تعریف در بیماری اعتیاد وجود داشته، میدیدیم که یک زمان طولانی یک فرد وقتی وارد اعتیاد میشد طی میکرد؛ به عبارتی مثل یک بیماری عفونی نبود که شخص یک روز، دو روز، سه روز تب کند، تمام بشود و برود؛ اعتیاد سالها ادامه پیدا میکرد، پس آن بحث مزمن بودن در آن معنی پیدا میکرد. عودکنندگی آنهم به این خاطر بود که شخص بارها اقدام به ترک کرده بود، حالا ترکهایی به قول خودشان سقوط آزادی و یابویی یا ترکهایی که زیر نظر بود و جلسه N.Aبود و این آدم میدیدیم بهراحتی دوباره شروع میکرد و این دو تعریف مزمن طولانی و عودکنندگی درباره آن معنی پیدا میکرد. حالا باید نوع تعریف را عوض کنیم.
در کلینیکها با چه چالشهایی در روشهای مرسوم ترک اعتیاد مواجه هستید؟
در پانزده سال پیش که من کار در حوزه اعتیاد را شروع کردم بحث رواندرمانی و مشاوره مطرح نبود، یعنی ما صرفاً اعتیاد را اینگونه میشناختیم که اعتیاد ورود یک ماده بهاشتباه «سم» به بدن است و چالشی که به وجود میآورد و همه هنر ما فرض بر این بود که بتوانیم این ماده را از بدن فرد بکشیم بیرون و این پروسه تخلیه را کاری کنیم که برایش دردناک نباشد، قابلتحمل باشد. هنوز بحث نگهدارندگی نبود؛ آن موقع ترک با کلونیدین، ترک با آمپولهای بوپره نورفین که در حقیقت شبه مورفین یا مخدرهایی بودند که ما استفاده میکردیم، تیپرینگ میکردیم طی یک هفته، ده روز، یک ماه و مورفین بدن را میآوردیم بیرون. حالا در کنار آن ترکهای سهروزه و یکروزه و سهساعته هم بود و مریض را بیهوش میکردیم و در بیهوشی آمپول نالوکسان، 60 – 70 تا آمپول میزدیم و همه نگاه این بود که یکچیزی رفته در این بدن و من این را بکشم بیرون این بدن آزاد و رها است. درست مثلاینکه این آب آلوده است اگر من از یک صافی ردش کنم این آب یک آب زلال میشود. این نگاه در آن مرحله اول بود که خوب خیلی زود به این نتیجه رسیدیم که اصلاً اینطوری نیست، خصوصاً وقتیکه یو آردی (U.R.D) اتفاق افتاد و بعضی مریضها بهخوبی و راحتی از ما جدا میشد و بعد از چند وقت دوباره مصرف میکرد و بعضیها هم واقعاً اذیت میشدند. جلوتر که رفتیم، پروسه MMT (درمان نگهدارنده) که پویاتر و فعالتر شد حدود یازده سال است، آنجا دیگر این نگاه دیدهشده بود در پروتکل که جزء دارو هست، جزء درمانهای جسمی است، ولی پروسه رواندرمانی و مشاوره یک نکته مهم در کلینیک شما است و در کنار آن مددکاری هم همینطور؛ اینها بهصورت تئوریکال باز خیلی خوب است یعنی آن نگاه کلی که اعتیاد جنبههای مختلفی دارد؛ روی جسم و روان کارکنید میشود، اما در عمل میدیدیم که متأسفانه آن رواندرمانی و مشاورهای که ما میخواهیم بیمار نمیگیرد، به دو علت؛ یک از علل آن، از طرف ما بود، چون تجربه لازم را روانشناس من برای برخورد با مصرفکننده که باشخصیت او آشنا باشد و بهطور خاص در این فیلد تحصیلکرده باشد نداشت. از منِ پزشک بگیرید که یک ماه دوره MMT میدیدم تا روانشناس که دو هفته دوره میدید. این فرض اشتباه است؛ باید درمان اعتیاد را در پزشکی بهعنوان یک تخصص نگاه کنیم، کسی که میخواهد بیاید در این زمینه فعالیت کند باید 3 الی 4 سال بهطور دانشگاهی درس آن را بخواند؛ چه پزشک، چه روانشناس.

به نکته خوبی اشاره فرمودید که نبود دانش و تخصص کافی باعث چالش در درمان اعتیاد بود؛ بااینکه کنگره 60 نزدیک به 21 سال است که به این دانش و تخصص دست پیداکرده، چرا باز شاهد مقاومتها و عدم پذیرش این دانش از سوی بعضی از همکاران شما در حوزه درمان اعتیاد هستیم؟
علت آن فکر میکنم ناآگاه بودن نسبت به کلیت قضیه است؛ مقاومت دو جنبه دارد؛ به نظر من یک جنبه آن منافع است که من این را در همکاران خودم نمیبینم، یعنی هر همکاری که آمد و با کنگره 60 آشنا شد، ادامه داد. وقتی آمدن و آشنا شدن و کار را از نزدیک دیدند، پذیرفتند و الآن از اعضای لژیون پزشکان هستند و همکاری میکنند. پس قسمت عمده آن به منافع برنمیگردد بلکه ناآگاهی است. بهترین نوع آشنایی با سیستم کنگره 60 زمانی است که دارد پزشک آموزش میگیرد برای درمان، من بهعنوان یک پزشک باورهایم از آموزشهایم میآید وقتی من بهعنوان یک پزشک N.A را معرفی میکنند و یک نصفهروز را اختصاص میدهند به N.A البته مربوط به سال 87 است. ولی من فکر میکنم در فیلدهایی که پزشکان دارند آموزش میگیرند، یک عنوان درسی به نام متد درمانیD.S.T کنگره 60 وارد شود، حتماً باورهای پزشکان به سمت درست خود میرود و این همکاری دوجانبه صورت میگیرد.
با توجه به اینکه شما چند سالی است که با کنگره همکاری میکنید، دستاوردهای خودتان را بیان کنید.
من یکی از بهترین دستاوردهای خودم را همین تشکیل لژیون در کلینیک میدانم که در طی دو سال اخیر دارم. من از روز اول باورم به روانشناس این بود که روانشناس باید فعال باشد. برای همین وقتی من کارایی یک روانشناس را مناسب نمیدیدم، در رودربایستی نمیماندم و از ایشان خواهش میکردم در جای دیگر به فعالیت خود ادامه دهند.
در بحث گروهدرمانی ما بارها و بارها گروهدرمانی را راه انداختیم و نتوانستیم بیمار را مدت طولانی نگهداریم و آن ایده آلی که مدنظر من بود اتفاق نیفتاد. به همین دلیل انگیزه اصلی من این شد که دیدم عزیزانی که در کنگره 60 درمان شدند و راهنما شدند آن ارتباطی که میتوانند برقرار کنند با عزیزانی که بهعنوان درمانجو وارد میشوند خیلی مؤثر است و ما پیشرفتهایی زیادی کردیم و خیلی راضی هستیم و تعداد رهایی تابهحال داشتیم و سرعت رهایی خیلی بیشتر شده است.
شما فرمودید عدم آگاهی همکاران شما نسبت به روش درمان D.S.T کنگره 60 باعث شده که ندانند که شیوه درمانی کنگره 60 چگونه است و شما بهعنوان یک پزشک فعال در حوزه درمان اعتیاد، چگونه میتوانید روش درمان کنگره 60 را به آنها معرفی کنید؟
بهقولمعروف سینهبهسینه؛ من با تعداد زیادی از همکاران صحبت کردم و توانستم چهار نفر از آنان را بیاورم و روش را از نزدیک ببینند و درنتیجه آنها این روش را پذیرفتند و آنها نیز با چند نفر دیگر صحبت میکنند و معرفی میکنند و اینیک شیوهای است که آرامآرام جلو میرود. زمان میبرد و دلیل ندارد که ما اینهمه وقت را از دست بدهیم؛ وقتی چنین روش درمانی مفیدی وجود دارد و باز برمیگردیم به زمان آموزش پزشکان، خود کنگره 60 در سیاستگذاریهای آموزشی وارد بشوند که عنوان درمان کنگره 60 دیده شود.
ازنظر شما و تجربه شما، بدترین نوع ترک کدماند؟
ترک با کلونی دین، ترکهای سقوط آزادی و بعدازآن ترکهای یکروزه و دوروزه و ترکهای با تزریق آمپولهای نالوکسان و نالترکسان. کمترین ماندگاری در درمان را در آنها دیدم.

بیمارانی که پذیرش کردید این شیوه درمانی را قبول داشتند؟
شاید در این یک سال اخیر کسانی که ورود میکنند به کلینیک برای آنها آموزش گرفتن در لژیون توضیح داده میشود، حالا به دلایل مختلف، کاری، زمانی، بهانهای، آماده نبودن، میان و یکی دو جلسه میمانند و میروند، ولی آنکسی که میماند و آن دو سهنفری که الآن میرسند به مرحله درمان واقعاً میشوند جزء درمان شدگان خوب کلینیک به معنای واقعی، حتی در مورد دو نفر آنها میتوانم بگویم به تعادل کامل رسیده است، آدمی که روز اول فکر میکردیم که ادامه ندهد.
بفرمایید چند نفر در لژیون کلینیک شما حضور دارند؟
بیش از بیست نفر.
ساعت کار کلینیک را بفرمایید؟
ساعت کلینیک صبحها 14 – 10 و بعدازظهرها 19-15 و ساعات برگزاری لژیون صبحهای سهشنبه از ساعت 13:30 – 10:30 که هم راهنما برای مسافران داریم هم برای همسفران.
کلام آخر، چه پیامی به همکاران فعال خود در حوزه اعتیاددارید؟
من تجربه خودم را میگویم، من به همه آنها گفتم ببینید، بهجرئت میگویم این فیلد درمان، روی خیلی از بیماران آنها میتواند جواب بدهد، چون خیلیها را من داشتم که میرفتند و مطلق در ریاضی داریم ولی در پزشکی نداریم و به همه عزیزان میگویم که اگر در این فیلد بیایند و آشنا بشوند مثل این است که سلاحهای خودشان برای مبارزه با این بیماری را تجهیز تر میکنند، کاملتر میکنند و قویتر میکنند و همیشه هم این را میگویم کسی که روی این درمان میماند، خیلی خوب میشود. مثلاً شما ده نفر را وارد این روش درمانی کردید و آنانی که آمادگی پذیرش درمان را ندارند میروند و دوتای آنها تا ته درمان رفته و میمانند ولی عجیب خوب میشوند و به تعادل میرسند؛ بنابراین چون کیفیت خیلی بالا است، معقول این است که امتحان کنید.
از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما و خوانندههای این گفتوگو قراردادید کمال تشکر رادارم.
تهیه تنظیم: مسافر سعید عاشوری
نگارنده: مسافر علی شاملو
- تعداد بازدید از این مطلب :
2067