یازدهمین جلسه از دوره چهلم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی صالحی تهرانپارس، به استادی مرزبان محترم مسافر احمد و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "هفته دیدهبان" چهارشنبه 24 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از آقا بهروز راهنمای محترم تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم.
دستورجلسه هفته دیدهبان است، وظیفه من میباشد که از دیدهبانها محترم تشکر کنم، چون همه قوانین و ساختارهای کنگره 60 را دیدهبانهای محترم برنامه ریزی کردهاند تا من احمد بیایم و سفر کنم و به درمان برسم، پس وظیفه ما است که از ایشان قدردانی و سپاسگزاری کنیم.
صفحه ۸۲ کتاب ۶۰ درجه، از استاد سردار پیامی دارد که من آن را میخوانم؛ "ساختن قالب": شما در این مقوله قالبی خواهید بود که با آن خشت از گل نمیسازند، بلکه قالبی خواهید شد که با آن در صنعت، قالب فلزهای محکمی را پیریزی میکنند، پس باید به قالب در حال ساخته شدن توجه بسیاری معطوف بدارید که قالبی معیوب نباشد و این در آینده و هدفهای شما باقی خواهد ماند. برای اینکه ثابت شود با نیروی الهی و خواست عقلانی میشود پیکره را بازسازی نمود و در خدمت دیگر انسانها هم قرار داد، میتوان از این مسئله در آینده در جهت ساختن انسانهایی که خواهان ریزش و دوباره سازی هستند، اما توانایی آن را ندارند استفاده کرد. یعنی آنها نقطه شروع را نیافتند و شما انشالله اولین خواهید شد. و تشبیه شده به ماشینی در عبور از یخبندان.
همه پیامهای کتاب ۶۰ درجه که توسط جناب مهندس نوشته شدهاند دیالوگهایی بین اساتید ایشان و آقای مهندس میباشند، که قطعاً برای من احمد نیز میباشد؛ یعنی این پیام را به من مسافر هم میدهد.

ابتدای سفر من درک درستی از این پیامها نداشتم، ولی وقتی سفرم را شروع کردم و به رهایی رسیدم و جایگاههای خدمتی را تجربه کردم و از حسهای آلوده به حس پاک رسیدم، آن موقع کم کم یک سری مسائل را درک کردم.
من ۲۰ سال تخریب داشتم و در کنگره 60 یاد گرفتم که این تخریب سالهای طولانی با من بوده است؛ من این تخریب را با خودم آوردهام، شاید ۲۰۰ سال، شاید ۵۰۰ سال این اعتیاد با من بوده است؛ پس بایستی برای درمان آن حداقل ۱۰ یا ۱۱ ماه زمان بگذارم.
با این تخریبها من قالب فلزی محکم را تبدیل به یک قالب گلی کردهام. در ابتدا من فکر میکردم با ورود به کنگره 60 و مصرف داروی اوتی به درمان خواهم رسید، اما اینگونه نبود. بایستی در کنار مصرف دارو، آموزش هم باشد تا به درمان برسم.
من با خودم عهد کرده بودم که در طول سفر محکم بایستم و سفرم را ادامه دهم تا به درمان برسم، شاید من در طول سفر بار منفی خیلی زیادی داشته باشم اما در طول سفر سعی کردهام که آن را به حداقل برسانم.
من در طول سفر همیشه سعی کردم که قبل از ساعت ۴:۳۰ در شعبه باشم و تاثیر آن را هم دیدم و راهنمای محترم بنده هم تاکید داشتند که قبل ازساعت 4:30 حضور داشته باشم و تاکید داشتند که جلوی سالن بنشینم و در طول سفر متوجه شدم که چه تاثیری روی من داشته است.
در آموزشهای کنگره ۶۰ من فرا گرفتهام که اگر هر کدام از قوانینی که در کنگره 60 وضع شده است را انجام ندهم، به حال خوش نمیرسم. در کنگره 60 ما فرا گرفتهایم که وسوسه و نیاز چگونه است؛ این نیاز بدن من است که دارو استفاده کنم تا به تعادل برسم تا بعد از سفر با مخدرهای طبیعی بدن خود حال خوب داشته باشم.
تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم ، مسافر فرهاد لژیون نهم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داوود
اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
203