رنجها و مشکلات الفبای یاد گرفتن هستند و انسان تا دچار مشکلات و مصیبتها نشود به دنبال چاره و درمان نمیافتد، مادر شادیها رنج است. زمانیکه رنجی برای انسان پیش میآید حرف شنوی دارد و به دنبال استاد است، گوش شنوا دارد، حاضر است بپذیرد و گوش کند که این پذیرش باعث تغییرات و کسب دانش میشود.
گاهی انسان آموزش میگیرد و قدرت و احترامش برمیگردد؛ اما دو مرتبه فراموش میکند و مجدد به سمت تاریکی برمیگردد. رنج و تاریکی برای انسان مانند نفت یا گاز میماند که انسان هر چه قدر رنج بیشتری کشیده باشد قدرت و دانش بیشتری کسب میکند؛ اما مهم این است که انسان این رنجها را چطوری تفسیر کند و فراموش نکند که این باعث رشد او میشود. شخصی که در جمع افراد از بودن با آنها لذت نمیبرد این فرد دارای منیت است و خودش را بالاتر از دیگران میداند و نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. زمانیکه یک نفر منیت دارد در دل انسانها رعب و ترس را القا میکند و این ترس و رعب در خود او هم ایجاد میشود و برعکس هم صادق است یعنی زمانیکه در فردی آرامش ایجاد کنیم در خودمان هم آرامش به وجود میآید.
زندگی و لذت بردن از آن، هنگامی به وجود میآید که منیت کنار برود و بدانیم ما در ذاتمان با هیچ کس فرق نمیکنیم. جزوه جهانبینی به ما میآموزد که دانش در درون ما است، همه آن چیزی که در جهان بیرون میبینیم در جهان درون ما هم وجود دارد فقط باید به دنبال آن گشت و تجربه کسب کرد و آموزش گرفت.
انسان باید حرف شنوی و اطاعت کردن را یاد بگیرد و باید سختی و رنج را تحمل کند و وارد مشکلات بشود؛ زیرا افرادی که میخواهند همه چیز روی روال و ثابت باشد هیچ تغییری در حس آنها به وجود نمیآید و همه چیز ثابت است. تغییرات حس یا نوسانات دما در انسان خواص را به وجود میآورد برای همان در آدمهای ایران به خاطر شرایط اقلیمی و نوسانات دما در آنها تنوع حس و چهره را میبینید. اگر انسان این را بداند خودش را از تجربیات و حس محروم نمیکند و فعالیتهای گوناگون و حسهای مختلف را تجربه میکند تا آن نیروها در انسان به وجود آید و اگر این را بداند دیگر نمیخواهد همه چیز را تحت کنترل نیروهای منفی خود درآورد چرا که دیگر آن فهم، تواناییها و استعدادها در انسان به وجود نمیآید و آن انسان فردی ضعیف و تک بعدی میشود.
خواست نیروهای تاریکی سکون و رکود است حرکت و تکامل خواست جهان آفرینش یا هستی است، انسانی که تکان نمیخورد و حرکت نمیکند تبدیل به بیت حشرات و مرداب میشود و نیروهای منفی در آن رشد میکند پس نیروهای بازدارنده سکون و نیروهای الهی حرکت را به وجود میآورند. ما در حرکت زیباترین تصاویر را میبینیم مانند حرکت رودخانهها. نیروهای منفی در کالبدی میروند که حرکت در آن نباشد و اگر انسانی از تلاش و سختی دور باشد نزدیک به تاریکیها میشود و در آن رشد میکنند تا کالبدش درگیر بیماری یا افکار منفی شود، پس اگر انسانی مرتکب خطایی میشود طبق کلامالله تنبیهی برایش در نظر گرفته شده برای این است که آن نیروی تاریکی از کالبدش بیرون برود.
نیروی مثبت کار خودش را انجام میدهد؛ اما نیروهای منفی دنبال خدمتکار هستند مثلا اگر والدین تمام کارهای فرزندان را انجام دهند به جن درونشان کمک کردهاند و فرزند خود را گلادیاتور میپرورانند. معلم پسران، پدرها و معلم دختران، مادرها هستند و باید آموزشهای لازم را به فرزندان خود یاد بدهند؛ فرزندی که تک بعدی نباشد و تلاش کند کالبدش امن میشود و تغییر حس در آن به وجود میآید و خداوند به پدر و مادر این اختیار را داده است که روح فرزند را پرورش بدهد مانند آموختن علم، هنر، کتاب خداوند و آموختن خلق انسانی. پدر و مادر نقش آموزگار را برای فرزند خود دارند و نباید نقش خدماتی برای فرزندان خود داشته باشند.
نابغه شخصی است که یک مشکلی را حل یا گرهای را باز میکند نه اینکه تک بعدی و منیت داشته باشد پس جهانبینی این است که علم زندگی را یاد بگیریم و به دیگران کمک کنیم تا رستگار شویم و اینکه دوستان خود را تبدیل به دشمن نکنیم بلکه دشمنان خود را تبدیل به دوستان زیادی بکنیم. جهانبینی را باید کاربردی کرد و بدانیم که نیروی جن راحت طلب است و نیروی روح با تلاش و حرکت است ما باید این را بدانیم تا بتوانیم از زندگی خوبی برخوردار باشیم.
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کاشمر
- تعداد بازدید از این مطلب :
116