چهارمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر حسین، استادی راهنمای محترم مسافر حسن و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «هفته دیدبان» سهشنبه ۲۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که دوباره توفیق حاصل شد تا در خدمت شما عزیزان باشم. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و راهنمای لژیون ۵ کمال تشکر را دارم. دستور جلسه هفته دیدبان است. امیدوارم که پنجشنبه در شعبه جشن با شکوهی را برگزار کنیم. کنگره ساختاری است که با تفکر جناب مهندس بنا شده است و یک سری جایگاههای خدمتی دارد و افرادی در این جایگاهها مشغول خدمتکردن هستند. ما در کنگره در طول سال چهار جشن داریم که یکی از آنها جشن هفته دیدبان است. این جشنها برای این است که ما در کنگره از کسانی که صادقانه و خالصانه به ما خدمت میکنند تقدیر و تشکر کنیم و یادمان نرود آنها افرادی هستند که بیمنت به من مسافر خدمت میکنند.
ما چهارده نفر دیدبان داریم که هرکدام مسئول اجرای یک سری از امور کنگره هستند. بهعنوانمثال ما یک دیدبان داریم که مسئول راهنمایان کل کشور است. یا دیدبانی داریم که مربوط به واحد اوتی تمام شعب است و امور اجرایی آن به عهده ایشان است. همانطور که آقای مهندس فرمودند دیدبانها ستونهای کنگره هستند. ما این جا یک ساختمان داریم و سقف این ساختمان بر ستونهایی استوار است که اگر این ستونها نباشند سقف پایین میآید. طبیعتاً اگر دیدبانها نباشند کنگره اینقدر پابرجا نیست. بستری که در کنگره ۶۰ برای درمان یک مصرفکننده فراهم شده، توسط افراد مختلفی پابرجا است که شاید من مسافر اصلاً آنها را نشناسم. حالا چرا آقای مهندس هفته دیدبان را مطرح میکنند؟ برای این که آنها بشناسیم و بدانیم چه کسانی درحالخدمت به ما مسافران هستند. چه کسانی کنگره را اداره میکنند؛ اصلاً کار دیدبان چیست؛ اینها را من بهعنوان یک مسافر که به کنگره آمده باید بدانم که ساختاری به این منظمی را برای من چه کسانی فراهم کردند تا راحت سفر کنم. من باید بدانم که دیدبانها افرادی هستند که اداره یک سری امور بر عهده آنها است و بدون منت خدمت میکنند. آنها با صرف زمان زیادی در هفته بدون هیچ مزد و منتی به بسیاری از شعب سراسر کشور میروند و این شوخی نیست.

یک سفر اولی برای درمان خودش هفتهای سه جلسه میآید غر میزند؛ باید برایش توضیح بدهی چون درگیر مواد و سیگار هستی باید درمان بشوی و از این وضعیت خارج بشوی و حتماً باید هفتهای سه جلسه به کنگره بیایید. اما باز هم طرف نمیآید که خودش را درمان کند. بعد چطور میشود یک نفر ۱۵ سال هفتهای سه روز از این شهر به آن شهر برود و خدمت کند؛ تصور کنید کسانی هستند که در ادارههای دولتی مشغول به کار هستند. یک حکم مأموریت میگیرند و به یک استان جنوبی کشور میروند؛ باید بلیت هواپیما برایش تهیه کنند و مشخص باشد به کدام هتل میرود؛ باید حق مأموریتش را کامل به او بدهند تا برود و برگردد. شما سراغ دارید کسی را که ۱۵ سال مأموریت برود و مخارج آن هم با خودش باشد؛ چنین تفاوتی را من باید ببینم که یکسری افراد هستند که در کنگره این گونه مشغول خدمت هستند. آدم هم داریم در سفر اول حتی برای رهایی خودش نمیآید. یعنی هیچ فرقی بین این دو نیست؟ ما اگر قدر خدمتگزاران خود را ندانیم آنها را از دست میدهیم.
پنجشنبه ما اینجا جشن هفته دیدبان داریم. من اگر بهعنوان سفر اولی ندانم این آقایی که اینجاست چه کاری انجام میدهد و اصلاً چرا این بالا نشسته نمیتوانم قدردان خوبی باشم. وظیفه من در مقابل چنین آدمی چیست؟ پاکت دادن که رسم کنگره است و آقای مهندس در نظر گرفتهاند کمترین کاری است که من میتوانم برای خدمتگزاران انجام بدهم. اگر ما حساب بکنیم یک مصرفکننده به طور متوسط ماهیانه ۱۰ تا ۱۵ میلیون هزینه مصرفش است. بعد میخواهیم به یک دیدبان پاکت بدهیم سختمان است. چرا؟ چون یادمان میرود با چه حال و روزی به کنگره آمدم. یادم میرود که سال ۹۵ با ۷ گرم مصرف مواد و ۳۰ نخ سیگار در روز وارد کنگره شدم. یادم میرود؛ چون این خاصیت انسان است؛ این جشن برای یادآوری است که حواسمان باشد که با چه حالی به کنگره آمدیم و بدانیم کسانی هستند که عمرشان را برای کمک به کنگره میگذارند. امیدوارم که بتوانیم پنجشنبه یک جشن درخور دیدبانهای عزیزمان برگزار و به بهترین شکل از این عزیزان قدردانی کنیم. اینها همه کار خدا است. خدا است که دل آن بندهاش را نرم میکند که اینگونه به دیگران خدمت کند. خدا است که این بستر را فراهم میکند تا من مسافر بیایم این جا و درمان بشوم و من مسافر کمترین وظیفهام این است که قدردان باشم.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش: مسافر محمد
ویرایش و ارسال خبر: مسافر نوید
- تعداد بازدید از این مطلب :
92