در سیدی علم زندگی استاد امین میگوید: «جهانبینی جزء متون درسی، الفبای کنگره و بسیار مفید است که در لژیونها تدریس شود و در کل آن چیزی که در جهانبینی است؛ یعنی دیدمان نسبت به زندگی عوض میشود و از یک جهان وارد جهان دیگری میشویم.» انسانی که مشکلی نداشته باشد، دنبال چاره نیست و استاد امین در مورد ترس میگوید: «انسانها وقتی ترس را القاء کردند، ترس یک روز در وجود خودش به وجود میآید، وقتیکه آرامش را القاء کردند، همان آرامش را در خودش بازتاب و به وجود میآورد»، مثالی هم در این مورد میزنند: وقتی یک راهنما کاری انجام بدهد که رهجو از او بترسد دچار استرس، دلهره و اضطراب شود، یک روزی همین ترس، استرس، دلهره و اضطراب در خود شخص راهنما و در خود شخص معلم ایجاد و به وجود میآید و اینکه وقتی میتوانیم در جمع انسانها لذت ببریم از آن لذت برخوردار باشیم. وقتی این اتفاق میافتد که منیت را کنار بگذاریم با منیت با دید ديگری به انسانها نگاه نکنیم و خودبرتربینی نداشته باشیم و اینکه منیت داشتن بهمعنی بیشخصیت بودن انسان نیست، بهمعنی این است که باید خود را مثل بقیه انسانها بدانیم و با منیت با بقیه رفتار نکنیم.
انسانها همه با هم برابرند؛ چون همه انسانند، ولی انسان دانا با انسان نادان یا انسان بد با انسان خوب برابر نیستند و اینکه تفاوتهایی دارند. دانش هم در درون خود انسان است و بعضی وقتها ما میخواهیم جریان زندگی را ثابت نگه داریم که هیچ اتفاق بدی برای ما نیفتد. همهچیز در حال تکامل و حرکت است، هیچچیز در سکون نیست. آب، جامدات، حیوانات و انسانها تمام خلقت در حرکتند. وقتیکه صور پنهان ما در سکون باشد و هیچ حرکتی رخ ندهد صور پنهان دچار باتلاق و مرداب میشود و این مرداب و باتلاق در درون خودمان به وجود میآوریم و نیروهای منفی رشد میکنند. نیروهای منفی سکون، باتلاق و مرداب را در ما به وجود میآوردند. نیروهای الهی هم حرکت را به وجود میآورند و اینکه نیروهای منفی در کالبدی به وجود میآیند و کالبدی را انتخاب میکنند که حرکتی در آن نیست و هیچ حرکتی ندارد.
استاد امین فرمودند: «زندگی من با جزوه جهانبینی ۱ و ۲ تغییر پیدا کرد؛ اینکه انسان اینطور نیست که خودش همهچیز را بفهمد، تجزیه و تحلیل کند و آدمی در جمع به تکامل میرسد.» علت سختیهای دنیا این است که انسان هر چهقدر رنج بیشتری بکشد، به همان اندازه پتانسیل این را پیدا میکند که آبادانی بهوجود بیاورد. مادر همه شادیها رنج است این که انسان منیت نداشته باشد؛ یعنی جایگاه خودش را از دیگران بالاتر نداند، چون همه انسانها در انسانیت یکی هستند. انسان در زندگی باید حرکت داشته باشد و در حالت سکون نباشد، چراکه نیروهای منفی عاشق کالبدی هستند که در حال سکون است؛ اما نیروهای الهی همیشه با انسانهای در حرکت هستند. در قرآن کریم، اگر تنبیه را برای عمل حرامی قرار دادند به این علت است که آن سختی نیروهای منفی و تاریکی را از کالبد خارج میکنند و اینکه پدر و مادر معلمهای فرزندان هستند نه خدمتگزاران آنها و خدمت بیش از حد به فرزندان آنها را تبدیل به گلادیاتورهایی خواهد کرد که در آینده در مقابل پدر، مادر و دیگران میایستند، تک بعدی میشوند و حتی قدردانی را فرا نمیگیرند. در آخر انسانی که یاد بگیرد دشمنیها را تبدیل به دوستی کند و با راهنما روراست باشد؛ در واقع جهانبینی را کاربردی کرده است.
منبع: سیدی علم زندگی (امین)
نویسندگان: همسفر دنیا و همسفر معصومه رهجویان راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر فريبا رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
128