English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بانان؛ قلب تپنده کنگره 60

دیده‌بانان؛ قلب تپنده کنگره 60

جلسه‌ی چهاردهم از دوره‌ی پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه‌ی آقایان مسافر نمایندگی پردیس با استادی مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر بهمن و دبیر موقتی مسافر مسعود با دستورجلسه‌ی «هفته دیده‌بان» در روز دوشنبه 22 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از خدای خودم سپاسگزارم که این جایگاه در این هفته‌ی عزیز نصیبم شد تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم. این هفته را، که به نام هفته دیده‌بان نام‌گذاری شده، ابتدا به مهندس دژاکام، اولین دیده‌بان کنگره 60، تبریک عرض می‌کنم. همچنین به خانواده محترم ایشان، و به تمامی دیده‌بانان عزیز که با تلاش بی‌وقفه‌شان راه را برای ما هموار می‌کنند تا بتوانیم سفر خوبی را تجربه کنیم و به رهایی برسیم.
آقای مهندس مانند ریشه درخت هستند و دیده‌بان‌ها تنه این درخت محکم‌اند. راهنما، ایجنت و مرزبانان هم همچون شاخه‌های این درخت‌اند، و میوه‌ی این درخت، همان رهایی‌هایی است که در طول سال در کنگره شاهد آن هستیم.
طبق گفته آقای مهندس، مدیر خوب کسی است که همه کارها را خودش انجام ندهد؛ بلکه سیستم را به‌گونه‌ای طراحی کند که حتی در نبود او نیز، آن سیستم به‌درستی به کار خود ادامه دهد. دیده‌بانان عزیز، تمام زندگی خود را وقف این مسیر کرده‌اند تا ما بتوانیم بیشتر با این ساختار آشنا شویم.
برای من، این اولین تجربه از هفته دیده‌بان بود. تا قبل از این هفته، نمی‌دانستم دقیقاً چه کسانی در پشت این ساختار حضور دارند که باعث شدند من و امثال من بتوانیم از آن تاریکی‌ها بیرون بیاییم و به رهایی و حال خوش برسیم. این را مدیون دیده‌بانان عزیزی هستیم که در طول سال، به مناطق مختلف کشور سفر می‌کنند و تمام زندگی‌شان را وقف کنگره کرده‌اند.
برای من، اولویت زندگی‌ام ابتدا کار بود، بعد زندگی و در نهایت کنگره؛ اما برای دیده‌بان‌ها، اولویت اول کنگره است. تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد، خدمت به کنگره است، تا مسافران بیشتری بتوانند وارد این مسیر شوند و به رهایی برسند.
در این هفته، بیشتر با این عزیزان آشنا می‌شویم تا قدرشان را بدانیم و از زحمات‌شان قدردانی کنیم.

نمایندگی پردیس

قبل از ورودم به کنگره، حال خوبی نداشتم. درگیر مصرف مواد بودم و هیچ تجربه‌ای از ترک نداشتم. همیشه ترس در وجودم بود؛ حتی از رفتن به کمپ می‌ترسیدم. چون خانواده‌ام در جریان نبودند، جرأت نمی‌کردم که موضوع را با کسی در میان بگذارم. همواره دنبال جایی بودم که بتوانم به‌درستی درمان شوم و به زندگی‌ام برگردم.
خدا را شکر می‌کنم که راه کنگره برایم باز شد. ابتدا فقط برای درمان اعتیاد آمده بودم، اما در ادامه‌ی مسیر متوجه شدم که کنگره فقط درمان اعتیاد نیست؛ بلکه من را با ضد ارزش‌هایی مانند منیت، دروغ و تاریکی‌ها آشنا کرد و آموزش داد که چگونه از آن‌ها خارج شوم.همیشه آرزو داشتم که بتوانم مثل دیگران صبح از خواب بیدار شوم، زندگی سالمی داشته باشم و دیگر درگیر مواد و تاریکی نباشم. امروز به لطف خداوند و آموزش‌های کنگره به این خواسته‌ام رسیده‌ام.
از راهنمای عزیزم که تمام وقت خود را برایم گذاشتند، سپاسگزارم.

تنظیم و ارسال: مسافر هومن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .