شاید بهترین تعبیر برای خدمت دیدهبانان، پیام بنیان کنگره۶۰ باشد که میگوید: دیدهبانان ستونهای کنگره هستند که بنای کنگره بر شانههای آنها استوار خواهد بود؛ بنابراین همه ما به آنها احترام میگذاریم و از خدمت آنها تقدیر به عمل میآوریم.
این هفته را به تمامی اعضا، بنیان کنگره۶۰ و مخصوصاً به دیدهبانان کنگره۶۰ تبریک و تهنیت عرض مینماییم.
اینک در باب دستور جلسه: «هفته دیدهبان» با راهنمای تازهواردین همسفر آزاده مصاحبهای ترتیب دادهایم که تقدیم نگاه شما مهربانان همیشه همراه مینماییم.
همسفر آزاده به همراه مسافرشان با آخرین آنتیایکس مصرفی شیره و تریاک وارد کنگره شدند؛ بهمدت ۱۱ ماه و ۲۰ روز سفر کردند، با شربت OT، بهروش DST، به راهنمایی همسفر فریده و مسافر علی و اکنون مدت ۴ سال و ۳ ماه است که آزاد و رها هستند.
خدمتهایی که تاکنون انجام دادهاند: دبیر کارگاه، صدور کارت، لژیون سردار و در حال حاضر در قسمت راهنمای تازهواردین مشغول به خدمت هستند.
برای یک سفر اولی که هنوز شناخت دقیقی از جایگاه دیدهبان ندارد، لطفاً بفرمایید که دیدهبانها چه کسانی هستند؟ و چه نقشی در استحکام و رشد کنگره دارند؟
دیدهبانان ستونهای کنگره هستند که بنای کنگره بر شانههای آنها استوار است. دیدهبان به شخصی گفته میشود که از ارتفاع خیلی بلند، اوضاع و شرایط بحرانی را بررسی میکند و گزارش میدهد. در کنگره نیز دیدهبانان با همین دقت به مسائل نگاه میکنند؛ چشمان آنها مانند عقاب است و مسائلی را میبینند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند و از نظر جایگاه نیز مانند عقاب میمانند. بعد از نگهبان کنگره، بالاترین جایگاه خدمتی را دیدهبانان دارند تا مسائل را بهموقع ببینند و وارد عمل شوند. آنها طبق شرایط کنگره قوانین را تصویب میکنند. از آن جایی که یک نفر نمیتوانست به تنهایی کنگره را مدیریت کند، بنابراین شورای دیدهبان تشکیل شد که C۱۴ نام گرفت؛ C بهمعنای کنگره و ۱۴ تعداد دیدهبانان است. دیدهبانان علاوهبر تصویب قوانین، هر کدام مانند وزیر عمل میکنند و مسئولیت خاصی را بر عهده دارند. دیدهبانان با تلاش بیوقفه برای رشد و پیشرفت کنگره در حال فعالیت هستند.
بهنظر شما مهمترین ویژگی بارز یک دیدهبان موفق چیست؟ و کدام یک از این عزیزان را الگوی مسیر رشد خود قرار میدهید؟
مهمترین ویژگی دیدهبانان تیزبینی و هوشیاری در تمامی ابعاد کنگره است. این جایگاه، مسئولیتی بسیار مهم و سرنوشتساز است، بنابراین دیدهبانان بایستی روحیهای خستگیناپذیر داشته باشند که قطعا دارند. ویژگی مهم دیگر آنها عشق، محبت، معرفت و عمل سالم است که میتواند آنها را در این جایگاه خدمتی موفق کند و باعث عملکرد بهترشان شود. همه دیدهبانان بهجهت تسلط به علم کنگره و میزان دانایی موثرشان در عملکرد و تصمیمات خود راجعبه تصویب قوانین کنگره، میتوانند الگویی بسیار مناسب برای ما باشند.
من دیدهبان محترم استاد امین و آقای خدامی را الگوی خود قرار دادهام؛ گر چه همه دیدهبانان میتوانند برای ما الگو باشند اما جهانبینی صحیح و کاربردی را از استاد امین آموختم و از مقالههای آقای خدامی بسیار استفاده کردم و آموزش گرفتم؛ همچنین این عزیزان را به صورت حضوری به دفعات بیشتری دیدهام پس الگوهای خوبی میتوانستند برایم باشند.

ضمن عرض تبریک بابت قبولی در جایگاه راهنمایی؛ بفرمایید که چقدر برای رسیدن به این مرحله تلاش کردید؟ و چه میزان مطالعه و آمادگی نیاز داشت؟
در کتاب آسمانی جملهای بسیار تکاندهنده وجود دارد، خطاب به اشخاصی که نشستهاند و برای رسیدن به خواستههایشان فقط و فقط دعا میکنند: "انسان چیزی نیست به غیر از تلاش و کوشش." بدون تلاش و کوشش انسان به جایی نمیرسد. در کتاب ۶۰ درجه نیز جناب آقای مهندس میفرمایند که انسان اگر با تمام کاوشگران ماهر همنشین باشد نیز به جایی نمیرسد، مگر اینکه خودش جستوجو و تلاش کند. درک این چند جمله برایم انگیزهای شد تا برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم و متوجه شدم که اگر از تمام استادان و راهنمایان کنگره۶۰ آموزش بگیرم تا زمانیکه خودم تلاش و اقدام نکنم، به هیچ کدام از خواستههایم نمیرسم؛ استاد یا راهنما فقط راه را نشان میدهد ولی حرکت و تلاش برعهده خودمان است. انسان ساکن و بدون تلاش، روزی مانند صخره گلی فرو میریزد. برای رسیدن به این جایگاه بهصورت مستمر، روزانه مطالعه مفید داشتم؛ به یاد ندارم مطلبی را نفهمیده باشم و صرفا فقط حفظ کرده باشم. بهنظرم برای اینکه مطالب ملکه ذهن ما شوند، بایستی بهصورت عمیق آنها را درک کنیم، شاید با این روش دیگر دنبال حفظ کردن مطالب نباشیم چون در آرشیو ما وجود دارند و با مروری ساده، منابع اطلاعات و آگاهی بالا میآید و هر زمانیکه بخواهیم، میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
طبق فرمایش آقای مهندس، راهنمایان تازهواردین ویترین هر نمایندگی هستند؛ چه توصیهای دارید برای عزیزانی که به تازگی در این جایگاه قبول شدهاند؟
دروازه ورود به کنگره۶۰، راهنمایان تازهواردین هستند؛ شاید بههمین خاطر است که آقای مهندس راهنمایان تازهواردین را ویترین کنگره خطاب کردهاند. ابتدا هر شخصی که در این جایگاه قرار میگیرد، بایستی هدفش از خدمت در این جایگاه را کاملا مشخص و به نوعی شفافسازی کند. یکی از قدرتمندترین و تاثیر گذارترین جایگاهها به جهت جذب تازهوارد، همین جایگاه است؛ بنابراین باید عاشق خدمت در این جایگاه باشیم تا بتوانیم عملکرد خوبی داشته باشیم. اگر هدف ما خیر و دستگیری انسانهای گرفتار باشد، انسانهایی که خیال میکنند در تاریکی رها و قربانی اعتیاد مسافرانشان شدهاند و فریادرسی برایشان نیست را راهنمایی میکنیم. در این جایگاه تنها نخواهیم بود و نیروهای الهی نیز ما را در این خدمت یاری میرسانند و از همه مهمتر این است که این جمله را سر لوحه خدمت در این جایگاه قرار بدهیم: کمفروشی نکنیم زیرا فقط نباید مغازهدار یا دکاندار باشید که کم فروشی کنید، در هر جایگاه خدمتی اگر انسان از تمام انرژی و توان یا استعداد خودش استفاده نکند و این جایگاه را سبک بشمارد، در واقع کمفروشی و در حق خودش ظلم کرده و در حق آن تازهواردی که چشم به دهان ما دوخته است نیز ظلم کردیم تا اینکه جملهای برای امیدوار شدن او بیان کنیم. تازهواردین را که بهعنوان امانت و مدتی کوتاه مهمان ما هستند، با آغوشی باز بپذیریم و تمام سعی خود را کنیم تا با محبت و عمل سالم بتوانیم یاریرسان آنها باشیم.
با خدمت کردن در کنگره۶۰ چه تحولاتی در صور پنهان خود احساس کردهاید؟ و این تغییرات چه تاثیری در کیفیت زندگی شما داشته است؟
در واقع سفر درونیام با خدمت در این جایگاه شروع شد؛ قبل از خدمت به جهت اینکه ورودی اطلاعات و آگاهی داشتم ولی خروجی زیادی نداشتم و به علت انباشته شدن انرژی، همیشه درونم در جنگ بود و گویا آن جنگ نیز تمامی نداشت؛ گاهی قلههای آتشفشانی را حس میکردم که در آستانه انفجار است و هر لحظه ممکن است من را نابود کند؛ آنها همان نیروهایی بودند که باید در جهت خیر استفاده میشدند اما به علت انباشت و نداشتن خروجی، حالا ابزاری برای جنگیدن با خود من شده بودند. خدمت در جایگاه تازهواردین وسیلهای شد که بتوانم نیروهای درونیام را کنترل و از آنها در جهت مثبت و کمک به انسانهای گرفتار استفاده کنم. در واقع خدمت به انسانها، نشر علم، دانش و دستگیری از انسانهای دردمند، مسیر آموزش را برای ما هموارتر میکند و باعث میشود که آموزشهای جدید و الهامات مثبتی را دریافت کنیم. با خدمت کردن احساس کردم که درونم اتفاقاتی شبیه معجزه در حال رخ دادن است؛ نیروهای خفته درونم کمکم بیدار شدند و توانستم آنها را در جهت مثبت هدایت کنم و حالا دیگر چنگآویزی محکم داشتم. خدمت با عشق و عمل سالم باعث شد تا در گذرگاههای سخت زندگی هرگز کم نیاورم و همیشه راهی پیدا میشد تا از آن عبور کنم یا دستی از غیب یا همان نیروهای الهی، من را به راحتی عبور میدادند؛ حال دیگر به این باور رسیدهام که بهتر است خیر برسانیم تا خیر ببینیم.
بهعنوان راهنمای تازهواردین چه برخورد یا فضایی را ایجاد میکنید که سبب میشود یک تازهوارد با اعتماد و آرامش، مصرف مواد یا داروهای خود را صادقانه بیان کند؟
سعی من این است که هرگز از بالا به تازهوارد نگاه نکنم و با آغوشی باز به آنها خوشآمد بگویم. بر این باورم که خداوند آنها را برای کنگره فرستاده و من را در این جایگاه قرار داده تا وسیلهای خیر برای کمک به آنها باشم. تازهواردین حس راهنما را میگیرند و برای اینکه اعتماد کنند و راحتتر مصرفشان را بیان کنند، بایستی فضایی امن برای آنها فراهم کنیم. با بیان کردن جملاتی مانند: همه ما بهدلیل مسائل و مشکلاتی که به تنهایی قادر به حل کردن آنها نبودیم اینجا هستیم، هیچ شخصی در اینجا شخص دیگری را قضاوت نمیکند، در تاریکی همه ما شبیه به یکدیگر هستیم، همه ما برای آموزش گرفتن اینجا هستیم تا به آرامش برسیم و بتوانیم راحتتر زندگی کنیم و همچنین از لژیون ویلیام و جونز برایشان میگویم. معمولا در جلسه دوم اگر مصرف سیگار، قرص و . . . داشته باشند، خودشان عنوان میکنند. این بستگی به راهنما دارد تا حس اعتماد را در تازهوارد بهوجود آورد و ترس از قضاوت را در آنها کم کند. کلام سنجیده و رفتار مناسب نیز میتواند به این قضیه بسیار کمک کند. در واقع برای اینکه راهنمای تازهواردین عملکرد مثبتی داشته باشد و مورد اعتماد تازهواردین قرار بگیرد، بایستی در هر جلسه خلاقیت داشته باشد.
با توجه به عضویتتان در لژیون سردار لطفا بفرمایید که منشا این بخشندگی و درک عمیق آن از کجا نشات میگیرد؟
منشأ بخشندگیام به قبل کنگره برمیگردد، منتها چون نسبت به بخشش آگاهی نداشتم، در زمینه مادی و یا معنوی، حسم بعد از بخشش خراب میشد و همیشه برایم سوال بود که آیا از بخشش و یاری رساندن به انسانها پشیمان شدهام؟ آیا کسانی که در حقشان محبت و گذشت دارم قدرنشناس هستند؟ معمولاً بعد انجام هر کاری اگر حسمان خراب شد و ذوقمان کور شد، بایستی بدانیم یک جای کار میلنگد؛ گویا سالیان سال بود که من با پای لنگان همیشه برای کمک به دیگران پیش قدم بودم و گاهی برای حل مسائل مادی و یا هر مسئله دیگری دلسوزتر از خودشان بودم تا جایی که هر چقدر جلوتر میرفتم، در زمینه بخشش حالم خرابتر میشد. مدتی فاصله گرفتم و دیگر دوست نداشتم به کسی کمک کنم؛ طبق فرموده آقای مهندس در کتاب ۶۰ درجه: من از موادمخدر تنفر نداشتم و از اعتیاد خودم متنفر بودم. من نیز هرگز از واژه عشق، محبت، دوست داشتن و بخشش، متنفر نبودم ولی از عملکرد خودم متنفر بودم و همیشه دنبال این بودم که چرا دستم نمک ندارد؟ تا اینکه با کنگره آشنا شدم و متوجه شدم که بخشش بد نیست و بخششی که از روی آگاهی باشد، بسیار خوب و سازنده است اما اگر بخشش تنها از روی هیجان و احساس باشد و هیچ منطقی پشت آن نباشد، نه تنها سازنده نیست، بلکه ویرانگر نیز میتواند باشد. در کنگره متوجه شدم که هر چیزی حتی صفات خوبی مثل بخشش، محبت و عشق نیز باید در تعادل باشد و هدف از آنها مشخص شود تا تاثیرگذار باشد. در واقع باید با بخشش، نیاز دیگران برطرف شود و خودمان نیز انرژی بگیریم و به حال خوب برسیم. درک این مسئله به من کمک کرد تا با خیالی آسوده عضو لژیون سردار شوم؛ هرکجا به خواست خودمان بذری نیکو از روی آگاهی و دانایی بکاریم، آن بذر نیاز به آبیاری، مراقبت و نگهداری دارد تا زمانیکه سر از خاک بیرون بیاورد و تبدیل به درختی تنومند شود اما در کنگره ما فقط بذرهایمان را میکاریم و مراقبت از آنها بر عهده نیروهای کنگره و نیروهای الهی است؛ باشد که خداوند همه ما را در مسیر بخشش و حمایت از انسانهای گرفتار یاری کند. شدیدا به این جمله معتقدم که میگوید: خیر برسانید تا خیر ببینید.
چند درصد از اشخاص تازهواردی که به شما مراجعه کردند جذب کنگره شدند؟ و چند درصد از آنها از طریق سایت با کنگره۶۰ آشنا شدهاند؟
جذب تازهوارد فقط به عملکرد راهنمای تازهواردین بستگی ندارد؛ طبق تجربهای که دارم، پیش آمده که از تمامی توان، استعداد و آگاهی که در این زمینه کسب کردهام، کمک گرفتهام تا بتوانم تازهوارد را جذب کنم، کمفروشی نکردهام و سعی کردهام که با توجه به شرایط هر تازهوارد در انجام وظیفهام خلاقیت داشته باشم اما خواست ماندن و رسیدن در وجود تازهوارد نبوده؛ در چنین شرایطی تلاش مضاعف باعث میشود که کاملا عکس قضیه اتفاق بیافتد یعنی اگر خواسته یا آن بذر، درون تازهوارد نباشد یا به عبارتی به اجبار آمده باشد و نخواهد بماند، هیچ کسی نمیتواند او را اجبار کند که بماند؛
البته تازهواردینی با این شرایط بهندرت داشتهام ولی در رابطه با تازهواردینی که خواست ماندن، آموزش گرفتن و رسیدن در آنها بوده، تمامی تلاشم را کردهام که خواست درونیشان را تقویت کنم و آنها را امیدوار به رسیدن و رهایی کنم که معمولا در چنین شرایطی موفق بودهام و توانستهام خوب عمل کنم. تقریباً ۷۰ درصد تازهواردین را جذب کردم و مابقی یا خواسته ماندن در آنها نبود یا اینکه زمانش فرا نرسیده بوده زیرا ما در کنگره۶۰ اعتقاد داریم که برای خروج از مسائلی مانند تاریکی اعتیاد و یا هر مسئله دیگری، بایستی اذنش توسط خداوند صادر شود؛ انشاءالله در زمان معینی که خداوند میداند و او بینایی دانا است، برای در راهماندگان، مسیر روشن میشود و میآیند که بمانند و درمان شوند. درمورد قسمت دوم سوال، درصد بالایی نبودهاند و شاید ۵ درصد از تازهواردین از طریق سایت مراجعه کرده بودند.
لطفا حس خود را نسبت به این کلمات بفرمایید:
سفر اول: سفری با مدت معین است که آغازش از نقطهای تاریک اما عمیق شروع میشود و بهشرط فرمانبرداری از راهنما، مقصدش روشنترین روشناییها است.
سردار: فقط کافی است که دستت را در دستانش بگذاری، آن وقت تا آخر عمر پشتت به بودنش گرم است و حمایتش برای تو همیشگی میشود.
ایمان: باور قلبی همراه با عمل به خودمان، خدایمان و یا هر چیزی در هستی.
خدمت: وسیلهای خیر و فرصتی طلایی است از جانب خداوند تا خیر برسانیم و خیر ببینیم.
در پایان از همسفر آزاده تشکر میکنم که در این مصاحبه شرکت کردند و تجربیاتشان را در اختیار ما قرار دادند. به امید توفیق روز افزون برای آقای مهندس و تمام اعضای کنگره۶۰.
طراحان سوال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) و همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
تنظیم: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر دیبا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
ویراستار: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون بیستوپنجم) دبیر سایت
ثبت: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
265