اولین جلسه از دوره شصتوچهارم سری کارگاههای آموزشی-خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی مسافر صفورا، نگهبانی مسافر نگین و دبیری مسافر نیلوفر، با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲»، در روز شنبه ۱۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، صفورا هستم یک مسافر.
از آقای مهندس بابت بستری که برای ما فراهم کردند تا در کنار یکدیگر به حال خوش برسیم، تشکر و سپاسگزاری میکنم. همچنین از ایجنت محترم خانم نیکی، مرزبانان گرامی و استاد عزیزم خانم آسیه که فرصت خدمت را در اختیارم گذاشتند، قدردانی مینمایم.
دستور جلسه این هفته «جهانبینی» است، و این دستور جلسه درست زمانی به من واگذار شد که احساس میکنم گرهای در زندگیام وجود دارد و دچار مشکل شدهام. امیدوارم که بتوانم با قرار گرفتن در این جایگاه و با تأمل بر این دستور جلسه، مسئلهام را حل کنم.
من جهانبینی را از دیدگاه خودم توضیح میدهم. ترس زیادی در وجود من بود؛ من ترس را با تمام سلولهای بدنم حس میکردم. در ابتدای ورودم به کنگره، هر چیز جدیدی که میخواستم تجربه کنم، با ترس همراه بود. تا دو ماه بعد از آمدنم به کنگره، این ترس همچنان با من بود.
اما تلاش خود را کردم و مهمتر از همه، برایم سلامتیام، قدرت درونیام و اینکه از این مسیر چه چیزی برداشت میکنم تا به حال خوش برسم، اهمیت پیدا کرد. این موضوع باعث شد قویتر حرکت کنم و بتوانم موفق شوم.
سفر من کمی طولانی شد، اما خدا را شکر همه چیز خوب و عالی پیش رفت. از راهنمای خوبم که واقعاً مثل یک خواهر و یک حامی قدرتمند پشت من ایستادند، صمیمانه تشکر میکنم. بعد از آموزش جهانبینی در کنگره، توانستم بر ترس خود غلبه کنم. از خداوند میخواهم که به من قدرت بدهد تا در کنگره بمانم و با قوت مسیرم را ادامه دهم.
مسئلهی دیگری که میخواهم در مورد آن صحبت کنم، "حس" است. حس ما نسبت به هر چیز؛ نسبت به کنگره، به اطرافیان، و به تمام مسائلی که در زندگی برایمان پیش میآید، باید چگونه باشد؟ اینکه با دیگران چگونه رفتار کنیم؟ مراقب صحبت کردنمان باشیم؛ رفتار و اعمال ما به گونهای نباشد که حسمان را خراب کند. این موضوع برای من بسیار دشوار بود. اگر حس من خراب یا آلوده شود، ممکن است سفرم را رها کرده و ادامه ندهم. مسائل زیادی میتوانند حس ما را خراب کنند؛ مثلاً یک نفر ممکن است در لژیون یا کارگاه حرفی بزند که حس منفی ایجاد کند. اینجا برای من، باید آن حسِ آگاه و قدرتمند، از حس ترس قویتر باشد. چرا؟ چون اگر حس من آلوده شود، نسبت به راهنما، کنگره یا هر چیز دیگر، به این نتیجه میرسم که نتوانستهام جهانبینی را بهدرستی یاد بگیرم. همیشه از خداوند خواستهام که بتوانم کارهایم را بهطور کامل انجام دهم.
با ورود به کنگره، گرفتن آموزش و بالا بردن جهانبینی، توانستم در این مسیر موفق باشم و برای خودم اهمیت قائل شوم. بیش از دو سال است که به کنگره میآیم و میدانم تنها راهی که توانستهام تا اینجا کامل و موفق پیش بروم، همین مسیر است. این مسیر به من کمک کرده تا سربلند حرکت کنم و همین باعث میشود روزبهروز قویتر شوم.
از سفر اولیها خواهش میکنم که مراقب حسهای خود باشند، تا بتوانند بر نیروهای بازدارنده غلبه کنند و اجازه ندهند که هیچ نیرویی، مانع پیشرفت و ادامه مسیرشان شود. همیشه باید به خود بگوییم؛ «نیروهای بازدارنده از من ضعیفتر هستند؛ من قویتر هستم، چون خواسته دارم و باید به خواستهام برسم.»
از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.
تایپ: مسافر ملیکا – لژیون ۹ – نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری – لژیون ۱۴ – نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
39