خداوندا! ارادهای ده تا بتوانم مطابق تواناییهایی که تو به من دادی حرکت کنم و فهمی بده که در این حاشیههای روزگار، دیگران را درک کنم و سپاسگزارم که تو هنوز مرا از چرخه مقدس کنگره پرتاب نکردهای.
جهانبینی در کنگره یعنی هوشیار زیستن، یعنی خود را پیداکردن، درست یادگرفتن الفبای زندگی برای رسیدن به صلح و آرامش درونی برای رسیدن به اهداف خود. جهانبینی یعنی؛ درک احساسات ما از کل هستی و دنیای درون و بیرون خود که همان مثلث جسم، روان و جهانبینی است، هر ۳ ضلع این مثلث باید به یک اندازه رشد کند تا من همسفر به تعادل برسم. یادگیری جهانبینی و سالم زیستن فقط برای همسفر و مسافر نیست؛ بلکه برای رسیدن به ارزشها و آرامش، خارجشدن از تاریکیهای وجودی، رسیدن به روشنایی و درست حرکتکردن و پا گذاشتن روی ضدارزشهای تکتک انسانهای کره زمین الزامی است.
مسافری که جهانبینی سالم زندگیکردن را درست یاد بگیرد الگوی خوبی برای دیگران میشود؛ زیرا این فرد از تاریکیها عبور کرده، تمام حسهای آلوده خود را پاککرده و به ارزشها، روشناییها و توانایی درونی زیادی رسیده است. ناتوانیها، حسها و ساختارهای منفی که سالیان سال در وجود آن فرد بیمار ریشه زده، جا بازکرده و سند بندگی او در مقابل مواد بوده، حالا با تغییر جهانبینی کمکم از بین میرود. جهانبینی در کنگره60 که در درمان اعتیاد یک نمونه موفق جهانی است بهعنوان یکی از اضلاع مثلث درمان مطرح شده که در یک مدتزمان خاص و تدریجی، مسافر بتواند ذرهذره و آرام با رشد هم اندازه سه ضلع این مثلث که همان «جسم، روان و جهانبینی» است به حال خوب، درمان و تعادل برسد.
جهانبینی برای من همسفر، روشنشدن ماهیت زندگی با یک مصرفکننده، اعتقاد من به این سیستم و تعیینکننده روشم برای مراقبت از جسم و روانم است. بهمحض اینکه جهانبینی من تا حدودی تغییر کرد، پذیرشم در تمام مسائل و امور روزمره زندگیام بالاتر رفت؛ البته کار سادهای نبود. فردی که بخواهد جهانبینی او نسبت به همه مسائل تغییر کند باید توجه و تمرکز خودش را روی همین مثلث درمان قرار دهد. کار آسانی نیست؛ اما بهمرورزمان با ایمان و باورداشتن و تلاشکردن، سیستم فرد بیمار درمان شده و سلامت به سرمنزل مقصود میرسد.
من همسفر با تغییر جهانبینی خود دست از کنترلکردن مسافرم برداشتم و اجازه دادم که خداوند در زندگی من تأثیرگذار باشد و تسلیم به رضای او شدم؛ چرا که میدانم او خودش برای من مشخص میکند که چه راهی برای من بهتر است؛ پس دست از جنگیدن کشیدم و با خود و دنیای اطرافم آشتی کردم که این همان جهانبینی سالم کنگره است. اینگونه بود که توانستم تاریخ زندگی خود را مرور و بازیابی کنم و به نکات مثبت و منفی درونی خودم نگاهی داشته باشم. به احساساتی که همیشه تحتتأثیر زندگی افیونی با آنها به خود و دیگران آسیب رساندهبودم؛ احساساتی همانند خشم، کینه، نفرت، غم، ناامیدی، حس قربانی بودن و سایر احساسات آزاردهنده دیگری که سالیان سال همراهم بودند و مدام مرا آزار میدادند.
جهانبینی در کنگره۶۰ یعنی؛ داشتن دید باز از مشکلات، باز گذاشتن دریچه افکار، دستکشیدن از ضدارزشها و دوری از تاریکیها. جهانبینی برای من همسفر یعنی نگرشی سالم در مقابل اتفاقات اطراف و تغییردادن افکار خود. جهانبینی در اصل داشتن شناخت، آگاهی و دانش در مورد تمام مسائلی است که در این مکتب از اصول خاصی پیروی نمیکنند؛ بلکه به مسافران و همسفران اصول اخلاقی درست زندگیکردن، درست خوابیدن، تغذیه درست و در کل به همه؛ روشنبینی، هشیار زندگیکردن، افتادگی و تمایل داشتن به ارزشها را میآموزد تا بتوانیم بهدرستی کنترل زندگی روزمره خود را بر پایه ارزشها استوار نگه داریم. این تغییر بهصورت معجزهآسا یکشبه اتفاق نمیافتد؛ بلکه با یکروند زمانی خاص و بهصورت تدریجی به دست میآید و مسافر یا همسفر باید مدام بر روی اعمال خود نظارهگر باشد.
در نهایت جهانبینی کنگره به تمام افرادی که احساساتی ناخوشایند از دوران کودکی با خود حمل میکنند کمک میکند خود را مورد کنکاش و شناسایی قرار دهند، با کمک راهنمایان خود که افرادی فهیم هستند به جهانبینی سالمی از زندگی و درمان برسند و در این مسیر ترس را که پایه و اساس تمام بیچارگیهای بشر است، کنار بگذارند و سالم و سلامت به منزلگاه امن وجودی خود برسند.
منابع: سیدی همسفر، جزوه جهانبینی 1و2، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیرصفر، نوشتارهای کنگره60
نویسنده: همسفر فرخنده رهجوی راهنما همسفر زینب (عضو لژیون سردار)
رابط خبری: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (عضو لژیون سردار) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
198