English Version
This Site Is Available In English

تغییر نگرش نسبت به خود و اطراف

تغییر نگرش نسبت به خود و اطراف

پنجمین جلسه از دوره دوم‌ کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰؛ نمایندگی رفسنجان با استادی راهنمای تازه‌واردین مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر امید با دستور جلسه «جهان‌بینی ۲ و ۱»  پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد: 

از آقای مهندس تشکر ویژه می‌کنم که اگر ایثار و از خودگذشتگی ایشان نبود قطعاً بنده امروز در این جایگاه نبودم، از تمامی خدمتگزاران کنگره‌۶۰ که هر کدام به هر نحوی در هر جایگاهی بی‌مزد و منت خدمت می‌کنند تا انسانی مثل من از قعر تاریکی به طرف نور و روشنایی راه پیدا کند تشکر می‌کنم و از ایجنت شعبه آقا محسن یک تشکر ویژه دارم که اجازه دادند امروز من در این جایگاه باشم و از شما انرژی و آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز در مورد جهان‌بینی است؛ اول این‌که آقای مهندس و استاد امین بسیار هوشمندانه یک بحثی را در کنگره مطرح کردند به‌نام جهان‌بینی که من فکر می‌کنم این بحث جهان‌بینی در کنگره که یکی از اضلاع مهم درمان اعتیاد است یک حلقه مفقوده در زمینه درمان اعتیاد یک قطعه پازل بود که گم شده بود و این معما حل نمی‌شد، آقای مهندس آمدند این قطعه گم شده پازل را پیدا کردند و معمایی را حل کردند که شاید قرن‌ها بی‌جواب مانده بود، می‌توانیم به جرأت بگوییم که علت خیلی از این ترک‌های ناموفق همین بود که ما بحث جهان‌بینی را در زمینه ترک اعتیاد نشناخته  بودیم. اول این‌که بخواهیم یک تعریف ساده ای از جهان‌بینی داشته باشیم که استاد امین هم در جزوه جهان‌بینی می‌فرمایند؛ آن‌چه که ما از جهان پیرامون خود درک و حس می‌کنیم به آن جهان‌بینی می‌گویند، به‌طور کلی؛ یعنی دیدن جهان، ما جهان پیرامون خودمان را به چه شکل می‌بینیم، نوع نگاه و دریافت ما چگونه است و این را می‌خواهم خدمت شما بگویم که این جهان‌بینی که ما از آن اسم می‌بریم چه کاربرد‌هایی دارد؟

در زندگی انسان قطعاً همیشه یک‌سری مشکلات و مسائل هست، فردی حرف قشنگی می‌زد و می‌گفت؛ انسان وقتی یک مشکلی در زندگی برایش پیش می‌آید بهترین کار این است که از روبه‌رو به آن مشکل نگاه نکند؛ چون وقتی جلوی آن مشکل می‌ایستد برایش خیلی عظیم به نظر می‌آید و می‌گوید از مشکل من مشکلی بزرگ‌تر نیست؛ ولی اگر ما تغییر مکان بدهیم، زاویه دیدمان را عوض بکنیم و اگر از بالا به همان مشکل نگاه کنیم متوجه می‌شویم که آن مشکل آن‌قدر هم که ما فکر می‌کردیم بزرگ نبوده، همان مشکل اعتیاد را سال‌ها کسی نمی‌توانست حل کند همیشه می‌گفتند اعتیاد یک بیماری مرموز و پیش‌رونده است و علاج ندارد؛ ولی آقای مهندس آمدند اعتیاد را از زاویه دیگری نگاه کردند نوع نگاهشان را تغییر دادند، وقتی نوع نگاه تغییر کرد دیدیم که درمان اعتیاد یک وجه ندارد، درمان اعتیاد ۳ وجه دارد. تا قبل از کنگره می‌گفتند درمان اعتیاد فقط جسمی است، ما اگر فقط مشکل جسمی فرد مصرف‌کننده را حل کنیم مشکل او حل می‌شود، یک‌سری آمدند سم‌زدایی کردند و خون را عوض کردند و خیلی راه‌ها و برنامه‌های دیگر؛ ولی دیدند که نه! نتیجه نداد، آمدند دو مرتبه گفتند که جسمی زیاد مهم نیست، بحث اعتیاد بحث روحی و روانی است، کسی که مشکل اعتیاد دارد باید روح و روان او درمان شود، با او حرف می‌زنیم و جلسه می‌گذاریم خوب می‌شود؛ ولی دیدند که نه! باز هم نشد باز هم برگشت می‌کنند.

آن چیزی که در پازل گم شده بود این جهان‌بینی بود، این بود که ما نمی‌توانستیم تشخیص بدهیم چه راهی درست است و چه راهی نادرست است، این‌که مصرف‌کننده نمی‌داند چه راهی درست است و چه راهی نادرست، چه چیزی ارزش و چه چیزی ضد‌ارزش است، همین که می‌بینید فرد مصرف‌کننده خطا روی خطا می‌کند و اشتباه روی اشتباه می‌کند، علم جهان‌بینی علم درست زندگی کردن را به ما یاد می‌دهد؛ یعنی وقتی در جزوه جهان‌بینی از مراتب نفس صحبت می‌کند می‌گوید نفس اماره؛ تا قبل از این‌که به کنگره بیایم مواد مصرف می‌کردم و انگار که خواب بودم و اصلاً نمی‌دیدم که چه آسیب‌هایی را دارم به خود و به اطرافیانم دارم می‌زنم خب در چه مرحله‌ای بودم؟ در مرحله نفس اماره بودم؛ ولی وقتی که به کنگره آمدم و درمانم را شروع کردم و به درمان رسیدم تازه فهمیدم که اعتیاد چیست؟ من چه آسیب‌هایی هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی و روانی به خودم زدم، به لحاظ حیثیتی، کاری و خانوادگی دیدم که من ضرر کردم، همین آموزش‌های کنگره و آموزش‌های جهان‌بینی بود که باعث شد من به این درک و بینش برسم.

چرا کنگره موفق است، چرا کسانی که به کنگره می‌آیند و درمان می‌شوند درصد کمی از آن‌ها به اعتیاد برگشت می‌کنند؟ بیش از ۸۵ درصد افراد دیگر به مواد برنمی‌گردند، چرا؟ چون جهان‌بینی آن‌ها ارتقاء پیدا کرده؛ چون فهمیده‌اند که اعتیاد چه هست؛ چون فرق بین ارزش و ضدارزشی را متوجه شده‌اند و انسانی که علم جهان‌بینی را یاد نگرفته‌ زندگی را برای خود و اطرافیانش تبدیل به جهنم می‌کند. من اگر بخواهم از تجربه خود بگویم من زندگی را برای خود و اطرافیانم تبدیل به جهنم کرده بودم؛ چون جهان‌بینی نداشتم، در جهان‌بینی دائم می‌گوید که نباید کینه داشته باشید، غرور، تکبر و حسادت همه این‌ها چیز‌هایی است که به‌واسطه‌ آن‌ها انسان می‌تواند آسیب ببیند، اگر کسی کوچک‌ترین بدی به من می‌کرد کینه می‌گرفتم و شاید حتی شب‌ها خواب نمی‌رفتم و دائم فکر می‌کردم و هم به خود و اطرافیانم آسیب می‌رساندم؛ ولی به کنگره آمدم درمان شدم، انگار که یک باری از روی دوش من برداشته شد، اصلاً چرا من باید کینه به دل بگیرم، چرا باید از کسی ناراحت شوم؟ وقتی انسان به یک درک و آگاهی می‌رسد مخصوصاً این جهان‌بینی باعث می‌شود که زندگی پر از آرامش شود انگار که فرد در حال زندگی در خود بهشت است. خدا را شکر می‌کنم که در جمع شما حضور دارم.

تایپ و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما مسافر محسن
نمایندگی رفسنجان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .