سیزدهمین جلسه از دوره شصت و دوم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان، با استادی راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی مسافر زهره و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲» در روز چهارشنبه مورخ ۱۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر
خدا را شاکر و سپاسگزار هستم که امروز در این جایگاه قرار گرفتهام تا خدمت کنم. از ایجنت محترم، کادر مرزبانی و نگهبان عزیز تشکر مینمایم. رهاییهای دیروز و امروز را تبریک میگویم. دستور جلسه امروز "جهانبینی" است و من امروز با یک تصویر و مثال، وارد این دستور جلسه میشوم. تصور کنید که جمعی با یک استاد میخواهند از یک باغ گل بازدید نمایند.
استاد قبل از اینکه وارد باغ گل بشوند، به هر نفر یک عینک میدهد که عینکها از قبل هر کدام به رنگهای سبز، آبی، قرمز، مشکی و طوسیرنگ شده بود و افراد هرکدام با یک عینک رنگی وارد باغ میشوند و بازدید میکنند. زمانی که بیرون میآیند استاد از آنها میپرسد: چه دیدید؟ گلها چه رنگی بودند؟ و هر کدام یکرنگی را بیان کردند. بحثهای زیادی بین آنها پیش آمد.
استاد به آنها میگوید: بحث نکنید دستمال بگیرید، شیشههای عینک خود را تمیز کنید و دومرتبه به باغ بروید، بعد که برمیگردند، استاد از آنها میپرسد، چه دیدید؟ این دفعه یک کم آرامتر شده بودند؛ یکی گفت: گلهای سفید دیدم که مقداری از آن قرمز بود، یکی گفت: گلهای آبی دیدم، یکی گفت: گلهای سفید که مقداری از آن آبی بود و...
مرتبه دوم نقطه اشتراکها بیشتر و بحث کمتر شده بود؛ ولی همچنان تفاوت نظر ادامه داشت. استاد میگوید با اسپری آب، عینکها را خوب تمیز کنید، این دفعه که وارد باغ شدند و برگشتند همگی با اتحاد گفتند؛ گلها سفید بودند. چه چیزی عوض شده بود؟ من میخواهم از این داستان نتیجه بگیرم که افراد یکی بودند؛ ولی هر بار دیدگاه آنها عوض میشد و این مثال ساده، جهانبینی را برای من باز میکند.
جهانبینی یعنی اینکه چطوری جهان اطرافت را ببینی! چرا ما در کنگره با هم خوب هستیم؟ چرا حال ما اینقدر خوب است؟ چون عینکهای ما شفاف شده است. آقای مهندس میفرمایند: «مسافر باید همسفر داشته باشد تا دیدگاه آنها مثل هم بشود.» چرا یک مسافر زمانی که به کنگره میآید و جسم و روان او خوب میشود، دوباره برگشت میکند؟ چون جهانبینی او هنوز شفاف نشده است.
استاد امین در جزوههای جهانبینی مطرح میکنند: «جهانبینی یعنی زندگی، و زندگی یک بازی است و هر بازی یک قانونی دارد». اگر بخواهیم با هم والیبال بازی کنیم، باید قوانین بازی والیبال را بلد باشیم، بدون قوانین بحث و دعوا میشود، ولی اگر قوانین را بلد باشیم و وارد بازی شویم از بازی لذت میبریم. آقای مهندس، در هر سیدی یک مطلبی را به ما آموزش میدهند. ایشان میفرمایند: «جهانبینی؛دانستن قوانین زندگی است.» جهانبینی چیزی بزرگ و دور از دسترس نیست.
بحث دیگر در جزوههای جهانبینی؛ بحث دانایی و دانایی مؤثر است، همه ما دانایی داریم و باید تبدیل به دانایی مؤثر بشود تا اثرگذار باشد و این باعث موفقیت میشود. بسیاری از بچهها که اینجا مسافر هستند زمانی برای فرار از مشکلات بهطرف اعتیاد رفتند، آن موقع فکر میکردند اعتیاد راهحل است، ولی اعتیاد یک راهحل نبود؛ بلکه یک راه بود.
وقتی من در زندگی دنبال مقصر میگردم که چرا نتوانستهام موفق شوم، برای این است که فکر من هنوز رشد نکرده است. درمان در کنگره ۶۰، با مثلثی به اسم جسم، روان و جهانبینی است. وقتی جسم با دارو درمان شد، خلقوخو و اخلاق هم خوب میشود. جهانبینی برای مسافران یعنی، داروی خود را به مقدار درست و در زمان مناسب بخورند. با همین جهانبینی پیش بروید، آرامآرام تمام مسائل و نقاط کور مراحل زندگی حل میشود.
تایپ: همسفر هلما لژیون ۱۷ - نمایندگی یاس اصفهان
ویرایش: همسفر بدری لژیون ۱۴- نمایندگی یاس اصفهان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس:مرزبان خبری مسافر هاجر
- تعداد بازدید از این مطلب :
26