انسان در قید حیات دنیوی با یک سری معیارهایی زندگی میکند و با آنچه کسب میکند سفر میکند، حالا بستگی به آن دارد که من چه چیزی کسب کردم، در کتاب آسمانی میگوید هر مصیبتی به شما وارد میشود چیزی است که خودتان با دستهای خودتان فراهم کردهاید که این کسب کردن شامل هم خوبی، هم بدی، هم زیبایی و هم زشتی است.
همه ما درونمان دارای یک نیروی بسیار قدرتمند منفی و یک نیروی بسیار قدرتمند مثبت هستیم و این دو ابر قدرت در وجود تک تک ما هست و اینها دائماً در کشاکش هستند، شما لازم نیست ببینید باید درکش کنید.
در قسمت دیگر سیدی در رابطه با محبت صحبت میشود، محبت آنقدر ارزشمند است که حتی روی حیوانات هم اثر بزرگی دارد، محبت قوام و دوام آفرینش است، همه چیز آفرینش بر مبنای محبت و عشق بنا نهاده شده است.
محبت هزینه دارد و باید از درون باشد، ظاهری نیست و در اثر گذر زمان بهوجود میآید و مثلثی را تشکیل میدهد.
محبت را باید کنترل کرد، همه چیز درون ماست ما باید همه چیز را خلق کنیم و سرنوشت بهوجود بیاوریم که با خواست ما، تقدیر ما و فرمان الهی انجام میشود!
نکته دیگر این است که هیچ وقت گدای محبت نباشیم یعنی کسی را مجبور کنیم به ما محبت کند، محبت قراردادی نیست محبت درونی است، محبت با مرگ هم از بین نمیرود، وقتی محبت باشد زندگی به کام همه شیرین میشود، محبت با دانش و تفکر همراه است.
مسائل مادی و معنوی باید با هم یکی باشند، باید کفه ترازو یکسان باشد، اگر مشقها را خوب ننویسید باید دوباره از اول بنویسید، این اشارهای به سفر اولیهاست یک سال سفر میکنی تمام میشود و کنگره نباید تبدیل به پاتوق بشود، وسوسهها همیشه با ما بوده و اگر قادر باشیم از آنها دوری کنیم راه خود را بهتر و زودتر مییابیم.
اگر کسی آمد پیش شما چیزی راجع به کسی گفت شما باید بگویید چرا غیبت میکنی، چرا حرمت کنگره را به جا نمیآوری؟! هیچ ظلمی و فسادی انجام نمیشود مگر این که در لباس تقوا باشد یعنی شیطان به زیباترین شکل وارد افکار، ذهن و درون ما میشود و باید بسیار مراقب باشیم.
نویسنده: همسفر مهناز لژیون هجدهم
ویرایش: همسفر مژگان و همسفر زهرا لژیون هجدهم
ارسال: همسفر زهرا لژیون هجدهم
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2877