«در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش». سلب مسئولیت؛ به معنی انداختن همهچیز گردن دیگری است. زمانی که انسان خواستهای دارد خیلی راحت است که دو رکعت نماز بخواند و منتظر بماند تا آن خواسته برآورده شود و اگر نشد، با گلهمندی بگوید: «تقصیر من نبود چرا این کار را کرد و یا چرا اینطور شد»؟
ما انسانها اغلب دنبال مقصر میگردیم. برفرض اگر پایمان به لیوان آب بخورد و روی فرش بریزد سریع میگوییم: «این لیوان را چه کسی اینجا گذاشته است»؟ درحالیکه خیلی ساده میتوان گفت: «ببخشید که لیوان آب را ریختم» یا اینکه بهجای درس خواندن، از صبح تا شب دعا کنیم و وقتی قبول نشدیم، بگوییم: «خدایا چرا قبول نشدم»؟ در حقیقت پیوسته به سمت ضد ارزشها برویم، از خدا بخواهیم ما را بهسوی ارزشها هدایت کند.
گاهی فکر میکنیم عذرخواهی نشانه ضعف است و باعث کوچک شدن ما میشود، درحالیکه انسان آگاه اشتباه خود را میپذیرد و برای جبران آن تلاش میکند. ما باید برای رسیدن به خواستههایمان ثابتقدم باشیم، به خداوند توکل کنیم و مسئولیت کارهایمان را بپذیریم. زمانی که در صراط مستقیم قرار بگیریم، قطعاً خداوند هم ما را یاری خواهد کرد.
نفس؛ یعنی آنچه در ظاهر و باطن تعیین موجودیت میکند و نشانهاش داشتن خواسته است. درواقع نفس پوست، گوشت، استخوان، لباس و ظاهر ما نیست. نفس نه روح و نه جسم؛ بلکه من ِواقعی است. نفس را با خواستههای آن میشناسیم که میتواند معقول یا نامعقول باشند. این تقسیم بندی برای انسان که دارای اختیار است، معنا دارد. میزان آگاهی انسان تعیین میکند که چگونه با این خواستهها برخورد کند.
نفس به سه مرحله تقسیم میشود:
۱. نفس اماره: این مرحله انسان در پایینترین سطح آگاهی قرار دارد و از انجام ضد ارزشها دچار عذاب وجدان نمیشود، مانند کسی که آدم میکشد و هیچ احساس گناهی ندارد؛ حتی خودش را زرنگ میپندارد و فقط به دنبال خواستههای خودش است و یا گاوی که تا علوفه ببیند، بیمحابا وسط جاده میرود، بدون آنکه متوجه خطر شود.
۲. نفس لوامه یا سرزنش کننده: شخص با انجام کارهای ضد ارزشی پشیمان میشود. در مرحله نفس لوامه انسان ممکن است هنوز مرتکب اشتباه شود؛ ولی آگاهیاش نسبت به قبل بالاتر رفته است. افراد از نفس اماره تا مرز نفس مطمئنه در نوسان هستند. دانایی آنها بستگی به میزان تزکیهشان دارد؛ البته دانایی باسواد فرق دارد. شاید یک کشاورز از پزشک قلب داناتر باشد.
۳. نفس مطمئنه: انسان داناییاش بهجایی رسیده که دیگر کار ضد ارزشی نمیکند نه در ظاهر، نه در باطن، یا بیداری و حتی در خواب؛ چنین انسانی از فرشته هم بالاتر است.
انسان در مرحله نفس مطمئنه بهفرمان عقل و یا شو، شود، میرسد که به آن قله بلند انسانیت یا آخرین مرحله آرایش جسم نیز گفته میشود. در این مرحله از نفس انسان به آرامش و صلح درونی میرسد. خداوند نیز او را یاری و هدایت خواهد کرد. چراکه خداوند از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است.
نویسنده: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
49