سیزدهمین جلسه از دوره سیوهفتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی فردوسی مشهد با استادی همسفر تکتم، نگهبانی همسفر تکتم و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
جهانبینی یعنی آنچه که از جهان درون و بیرون برداشت، دریافت، احساس و درک میکنیم، جهانبینی درون مربوط به خودمان و جهانبینی بیرون هم نگرش ما نسبت به کل هستی است؛ همانطور که میدانید حس اولین نیرویی است که قوه عقل را به کار میاندازد. نگرش ما از جهان پیرامون توسط حس درونی ما صورت میگیرد، زمانیکه آلوده میشود به عقل اطلاعات غلط میدهد و آن را مجبور میکند فرمان اشتباه صادر کند، این امر با جهان من هیچ همخوانی ندارد و نتیجهاش میشود انسانی که دائماً با دیگران در تنش است که از حس منیت یا هر حس آلوده دیگر سرچشمه میگیرد و باعث میشود که نتوانم آموزشهای کنگره را دریافت کنم.
وقتی منیت در من ایجاد شود، انتظارات من از دیگران بالا میرود و آنها را اجبار به اطاعت از خود میکنم؛ اگر قبول کنم روش زندگی من غلط است، بهدنبال راه چاره باشم و از راهنما فرمانبرداری داشته باشم باعث میشود منیت را کنار بگذارم. ما باید قبول کنیم به وجود دیگران نیاز داریم تا بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم و حسها را به اشتراک بگذاریم، این قانون زندگی کردن است. جهانبینی فقط برای مصرف کنندگان نیست؛ بلکه همه انسانها نیاز دارند آن را آموزش بگیرند؛ اما برای کسانی که در تاریکی اعتیاد قرار دارند لازم و ضروری است تا آنها را مانند یک طناب از عمق تاریکیها بیرون بکشد.
وجود نیروهای مخرب و بازدارنده ما را به کمال میرساند، ما باید این قانون را بپذیریم تا به عشق و لذت دست پیدا کنیم. مطلبی که در این سه سال برای من ارزش دارد این است که گاهی اوقات فراموش میکنم برای چه و به چه دلیلی وارد کنگره شدهام؛ ولی با وجود اینکه بچه کوچک دارم هرزمان لازم باشد در جلسات حضور مییابم، وقتی در لژیون هستم همیشه به این فکر میکنم که راهنما امروز چه مطلبی را آموزش میدهد و چهچیزی به دانایی من اضافه میشود؛ زیرا هر آموزشی که بگیرم باعث میشود بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنم.
من از آن دسته افرادی بودم که اصلاً در جمع حاضر نمیشدم، چند بار مرا برای استاد جلسه انتخاب کردند و من هر دفعه از انجام این مسئولیت فرار میکردم؛ اما امروز راهنمای من اجازه دادند و قابل دانستند که در این جایگاه خدمت کنم. بهجرأت میتوانم بگویم اصلاً بهخاطر ندارم که برای چه به کنگره آمدهام؛ شاید ابتدا برای خوب شدن حال مسافر خود بوده، ولی اکنون فراموش میکنم که برای چه روی این صندلی مینشینم؟ چرا سیدی مینویسم؟ چون یک غول بزرگی در زندگی من بود و همیشه میگفتم: چهطور میتوانم تنهایی آن را شکست بدهم؛ اما به کمک کنگره، آقای مهندس و راهنما و مسافر خود توانستیم موفق شویم.
ما همیشه در زندگی برخی مشکلات داریم، همانطور که آقای مهندس میگویند: انسان در کَبد آفریده شده است، یعنی در رنج و مشکلات و هیچوقت مشکلات تمام نمیشود. من قبل از کنگره نمیدانستم با مشکلات چهطور برخورد کنم؛ ولی الان خوشحال هستم که اگر سختی هست؛ دانایی من بالا رفته و میدانم که چگونه باید رفتار کنم تا آنها رفع شود تا مشکلات نباشند من هم بزرگ نمیشوم و بچههایم را نمیتوانستم بزرگ کنم. حال خدا را شکر میکنم که اعتیاد درمان شد.
وقتی که من روی خود کار کنم و آگاهی من بالا برود، توقعی از دیگران نداشته باشم و نیک ببینم، دیگران هم خوب میشوند. جهانبینی در جهت مثبت و کنار زدن تاریکیها باعث آرامش من میشود که برای ادامه حیات لازم و ضروری است. من با خود تکرار میکنم که نباید حتماً مصرفکننده باشم که افکار آلوده و حس منفی داشته باشم، بلکه میتوانم در جایگاه همسفر در تاریکیها غوطهور باشم.
رهایی رهجویان لژیون دوازدهم به راهنمایی همسفر سمانه


تایپیستها: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نوزدهم)، همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رؤیا (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی فردوسی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
283