جلسه دوم از دوره اول جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر طاهر و نگهبانی مسافر باقر و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه (جهانبینی ۱و۲) در روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد؛
خدا را خیلی شاکر هستم که به من فرصت داد تا در خدمت شما عزیزان باشم و باز هم خدا را خیلی شاکر هستم به خاطر ساخت و بنا شعبه سالار و انشالله اینجا باشیم تا بتوانیم به عزیزانی که مانند خود ما در بند و گرفتار هستند کمک کنیم، همه ما مسئولیت زیادی داریم زیرا اولین کسانی هستیم که در اینجا قرار گرفتهایم. ما قشر اول هستیم و باید فراتر از خودمان عمل کنیم و به فکر آیندگان هم باشیم. از آقای رسول عزیز تشکر میکنم و به او خدا قوت میگویم و از گروه مرزبانی تشکر میکنم که اجازه دادهاند من در خدمت شما باشم و انشاالله که خادم خوبی باشم و بتوانم آموزش بگیرم و مفید واقع شوم.
امروز میخواهیم در مورد جهان بینی ۱ و ۲ صحبت کنم قبل از هر چیزی باید بدانیم که اعتیاد درمان دارد و درمان قطعی هم دارد اما به شرطی که از آن درست استفاده شود. در مورد سیگار هم همین صادق است. اعتیاد از برخورد مواد مخدر با انسان به وجود میآید یا بهتر بگویم از ازدواج مواد مخدر با انسان موجودی شکل گرفت به نام اعتیاد، ما وقتی میخواهیم اعتیاد را بشکافیم و به درمان آن بپردازیم باید این دو معقوله مواد و انسان را بشناسیم در شناخت مواد مخدر ما مشکل نداریم و همه ما با مواد مخدر سروکار داشتهایم و کاملا مواد را می شناسیم بحث ما برمیگردد به انسان وقتی صحبت از انسان میشود انسان ۲ بخش تقسیم میشود.
گفتم ز کجایی تو، دستی زد و گفت؛ ای جان نیمی ز ترکستان نیمی ز فرهانه نیمی ز آب و گل نیمی ز جان و دل
یک ظاهری است، یک باطنی است یک تنی هست و یک منی هست. مهندس میگوید: اگر من توانستهام مواد را درمان کنم و به درمان علاج یک سری از بیماریهای لاعلاج برسم فقط و فقط بخاطر این بود که یک ذرهای به صورپنهان انسان پی بردهام و ظاهر برای همه کم و بیش شناخته شده است نه کامل ولی به هرحال دست، پا، گوش، حلق و قلب اینها باز ظاهر است که میشناسیم. اما موضوع اصلی ما باطن ما است که جهانبینی روی صورپنهان قرار میگیرد و پایه و اساس جهانبینی و صورپنهانی که ما می خواهیم از آن صحبت کنیم نفس، عقل و حس میباشد که ما فعلا با این سه تا سر و کار داریم زیرا حس در زمان اعتیاد آلوده شده است و نفس بیتربیت شده است و عقل از فرماندهی برکنار شده است بیتعادلی و از تعادل خارج شدن در صورپنهان ما روی این سه اتفاق افتاده است.
جهانبینی یعنی چه؟ یعنی دیدن جهان، ما با چشم های خود نمیبینیم ما با گوش های خود نمیشنویم این حسهای ما ابزار هستند وسیله هستند و گیرنده هستند، انتقال دهنده هستند ما با دوربین چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ تصویر را ضبط میکنیم و آیا شما آن را میبینید یا خیر؟ باید آن را در جایی ظاهر کنید ابزار و حسهای ما هم گیرنده هستند تصاویر، صوت و نور و همه اینها را میگیرند و در جای دیگر مثل قلب، دل، ظاهر میشوند ما آنها را آنجا میبینیم و به همین خاطر است که جهانبینی میگوید؛ درک، فهم و برداشت ما از جهان بیرون و درون و ما با چشم های خود نمیبینیم و درک توسط قلب و دل است و چه زمانی اتفاق میافتد؟ زمانی که به قول قدیمیها که میگویند: دلت پاک باشد یعنی حسها پالایش شده باشند و عقل به فرماندهی رسیده باشد و نفس از آن بیتربیتی درآمده باشد.
شرط اول چیست؟ یعنی منبع آلودگی و خرابی که مواد مخدر است را کنار بگذاری، زمانی که من سیگار میکشم و زمانی که من تریاک میکشم هیچ اتفاقی نمیافتد جهانبینی شکل نمیگیرد جهانبینی دیدن است. دیدن به همراه بینش، بینش از کجا به وجود میآید؟ بینش به معنای آگاهی و دیدن است و با درک دیدن است و آگاهی از کجا بوجود میآید؟ کنگره ۶۰ به ما همین را نشان میدهد و به ما کمک میکند. من چند سال پیش فکر میکردم مواد مخدر خوب است فکر می کردم سیگار خوب است و می کشیدم ولی وقتی وارد کنگره شدم و سفر کردم جهانبینی پرده و حجاب را از روی حسهای ما برداشت و ما توانستیم حقیقت را ببینیم.
سیگار یک ضدارزش است زمانی که این حجابها کنار رفتند اعتیاد را دیدم، اعتیاد به معنی کلمه زشتی است و جهانبینی این کار را میکند. فرصت نیست فقط من صحبت آقای مهندس را بگویم که آخر جهانبینی میخواهد ما را به کجا برساند؟ ما برای چه باید جهانبینی را یاد بگیریم؟ برای چه ۲ جزوه آمده است؟ و استاد امین صحبت های زیادی در مورد جهانبینی میگوید و یکی از اضلاع اصلی درمان اعتیاد جهانبینی است که گم شده است، جسم را میدانستند و روان را می دانستند و جهانبینی که افکار و اندیشه است را نمیدانستند و با اعتیاد خراب میشود، ما جهانبینی کار میکنیم و یاد میگیریم که یک مثلث دارد یکی به خاطر آن که به آسایش و آرامش برسیم و دید ما درست میشود و برداشت ما از جهان درست میشود و به آسایش و آرامش میرسیم و دوم به خاطر اینکه از مریضیها و بیماریها دور باشیم و وقتی جهانبینی نداریم دچار انواع مریضیها و بیماریها میشویم و سوم جهانبینی مجموع قوانینی است که به ما هنر زندگی کردن را یاد میدهد الان خود را مقایسه کنید با چند وقت پیش ببینید چقدر در رفتار، کردار، گفتار تغییر کردهاید نتیجه چیست؟ نتیجه جهانبینی این است که مثلث اینجا بسته میشود و یک خط چهارمی وجود دارد که خیلی مهم است و آن ادامه زندگی است که آقای مهندس میفرماید؛ زندگی همینطوری نیست، جهان و جهانها است و اگر جهانبینی درست نشود در جهانهای دیگر با مشکلات و عدیده روبهرو میشوید و اگر در این جهان معتاد هستید و درمان نکنید در جهان بعدی هم معتاد خواهید بود و آنجا نه جنسی هست و نه ساقی وجود دارد یعنی یک خماری ممتد است و من هم کفایت و بسنده میکنم و انشاالله که با مشارکت عزیزان جلسه خوبی داشته باشیم و به افتخار آقا مهندس یک دست بزنید.


نویسنده: مسافر جواد
عکاس: مسافر محمدرضا
ویرایش تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
17