جلسه پنجم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ همسفران نمایندگی ساوه با استادی راهنما همسفر سهیلا، نگهبانی دنور همسفر زهره و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲» روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
از نگهبان جلسه سردار، ایجنت و مرزبانان تشکر میکنم که به من اجازه دادند بنده در این جایگاه آموزش بگیرم و خدمت کنم. خدا را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر در این جایگاه باشم و حال خوب را تجربه کنم. دستور جلسه این هفته لژیون سردار (جهانبینی ۱ و ۲) هست. جهانبینی یعنی درست دیدن، نگاه درست به زندگی؛ اینکه من چه دیدگاهی نسبت به زندگی دارم و اگر بخواهم یک زندگی درست، اصولی و آرام داشته باشم باید روی جهانبینی خودم کار کنم. جهانبینی فقط صرفاً برای مسافران یا همسفران نیست بلکه برای همه انسانها در جامعه و در محیط اطراف است. اگر جهانبینی آنها درست باشد و دیدگاه، نگرش آنها نسبت به زوایای زندگی خوب و کاربردی باشد از یک زندگی آرام و خوبی بهرمند هستند.
جهانبینی برای چه هست؟ جهانبینی برای این هست که من سهیلا روی جهانبینی خودم کار کنم و ریشه خطاهای خودم را پیدا کنم و از سمت ضدارزشیها به سمت ارزشها حرکت کنم، از سمت بدیها به سمت خوبیها حرکت کنم تا زندگیم به آرامش برسم. حالا چه وقت این اتفاق رخ میدهد و چه زمانی میتوانم به سمت خوبیها حرکت کنم، چه زمانی دانایی من بالا میرود؟ برای بالا بردن دانایی من باید از مثلث ترس، منیت و جهالت عبور کنم. به نظرم اشخاصی که نمیخواهند منیت خود را تغییر بدهند و فکر میکنند که خودشان خوب هستند و آن منیت را پذیرفتهاند اینجور انسانها در آسیب هستند و قطعاً به مشکل برمیخورند؛ ولی دانایی موثر ما را در برابر ضدارزشها محافظت میکند. وقتی من آموزشهایی که در کنگره یاد گرفتم را اجرایی و عملی کنم حتی کوچکترین کارها و حرفها را که به نظرم خیلی کوچک هستند، میبینم که زندگیم رو به صلح، آرامش و خوشی میرود.
هر کسی زندگی را یک جور میبیند و جهانبینی انسانها با هم متفاوت است. یکی دنیا را بدون جنگ میبیند و دیگری میگوید دلم و حالم با همین چیزهای کوچک خوش است. وقتی که من از ترسهایم عبور کنم و رد میشوم زندگی را با سختیهایش نمیبینم حالم خوب است و زمانی که عشق را میپذیرم و از همه قشنگی زندگی لذت میبرم. بنابراین جهانبینی من بستگی به دیدگاه من دارد که من برای خودم قفس یا پنجره بسازم تا در جهت درستیها و خوبیها حرکت کنم.
امروز متنی را خواندم و به نظرم بیربط با این مسئله نیست که میگفت:( برای شاد بودن تا فردا صبر نکن خداوند هدیههای زیادی به ما داده و ما باید سپاسگزار باشیم.) همین لژیون سردار و حضور در کنگره یک نعمت است و همه میدانیم که کنگره بر پایه مالی و علمی برقرار و استوار است و ما هم وظیفه داریم که برای چیزی که دریافت کردیم را یک بازپرداختی داشته باشیم؛ چون سیستم کائنات الکی چیزی را به کسی نمیدهد و زمانی که شما شکرگزار و سپاسگزار نباشید امکان دارد که از شما پس گرفته شود، پس سپاسگزار بودن من و شکرگزار بودن من همین جاست که من بتوانم یک قدم کوچکی در مسیر مالی کنگره بردارم که پیشرفت زیادی داشته باشد و از خدا میخواهم که این شادیها را برای تک تک ما نصیب کند و بتوانیم بگذریم و ببخشیم و بتوانیم به آن حال خوش که همگی دوست داریم به آن حال خوش برسیم و قطعاً آن اتفاق در کنگره ۶۰ در لژیون سردار میافتد. این نیست که من در لژیون سردار باشم و جهانبینی و دیدگاه من اینجور باشد که یک خدمت مالی حالا یک میلیون دو یا سه میلیون کارت میکشم که خدا گفته چند برابرش را به تو برمیگردانم این درست نیست. من خودم در لژیون سردار واقعاً گرههایی در زندگی داشتم باز شد البته نه مالی. همه چیز مالی نیست و گرههایی از زندگی هست وقتی که با حضورم و شرکت در لژیون سردار و مشارکت کردن اتفاقهای خوبی افتاد و گرههای زیادی حل شد که واقعا خدا را شاکر و سپاسگزارم از خداوند میخواهم که واقعاً یک روزی به من لیاقت این را بدهد که خیلی بیشتر از اینها قدم بردارم خدمتگزار باشم و همیشه خدمت به خلق انجام بدهم.

عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما سهیلا(لژیون چهارم)
تایپ: همسفر مهرناز رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
33