زمانی که گوش به فرمان باشی جواب خواهی گرفت.

سیزدهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کمال الملک به استادی مسافر محمد ، نگهبانی مسافر حبیب و دبیری مسافر عدالت ، با دستور جلسه «جهان بینی 1 و 2» دوشنبه 15 اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17  آغاز به کار کرد.

سلام دوستان محمد هستم مسافر.
از خدای خودم سپاسگزارم که این جایگاه را تجربه می کنم تا آموزش بگیرم. از راهنمای عزیزم تشکر می کنم که به من اعتماد کردند.
دستور جلسه جهان بینی است و به نظر من موضوع بسیار مهمی در کنگره ۶۰ می باشد.
من اگر جهان بینی نداشته باشم نمی توانم حرکت کنم.صور پنهان با جهان بینی مکمل هم هستند، من اگر جهان بینی خوبی نداشته باشم صور پنهان خرابی دارم. باید جهان بینی و نوع نگرش من تغییر کند.
برای چی من سر ساعت به کنگره می آیم تا آموزش بگیرم؟برای چی سی دی می نویسم؟ برای اینکه تغییر در من ایجاد شود.
من باید خودم را بسنجم که آیا بعد از اینکه ۴ ماه از آمدنم به کنگره گذشته آیا تغییر کرده ام؟یا هنوز رفتارم و گفتارم مثل سابق است؟
اگر تغییر نکرده باشم هیچ اتفاقی برای من نیفتاده است و همان آدم قبل هستم فقط موادم کم شده است.
اصل موضوع برای من صور پنهان است که در هیچ گروهی به آن اشاره نشده است.
به چه دلیل کنگره ۶۰ تا اینجا موفق بوده؟به دلیل اینکه صور پنهان را در نظر گرفته است.
اگر من صور پنهان خوبی نداشته باشم آیا می شود مرا مسافر اطلاق کرد؟
کسی مسافر است که صور پنهانش تغییر کرده باشد و در مسیر باشد.
صور پنهان با حرف درست نمی شود.
راهنما آن را به تو می گوید و دستورش را می دهد و تو اجرا می کنی در غیر این صورت امکان ندارد صور پنهان تغییر کند.
راهنما به تو می گوید و تو حرکت می کنی وصور پنهانت تغییر می کند.
راهنما آن راه را رفته است و آن تجربه را دارد.
من نمی توانم با افکار و اندیشه ی خودم صور پنهانم را درست کنم.

از راهنما کمک می گیرم و ایشان پیچ و خم های راه را به من می گوید و من اجرا می کنم و صور پنهان و آشکارم تغییر می کند.
گوش به فرمان راهنما بودن لازمه ی درست شدن جهان بینی و‌صور پنهان است.
راهنما اگر می گوید امروز شربتت را کم کن تمام. اگر به غیر از این باشد اتفاق دیگری می افتد.
من این موضوع را تجربه و لمس کرده ام.
زمانی که گوش به فرمان باشی جواب خواهی گرفت.
اجرا نکنی باید سالیان سال بری و مجدد برگردی...
من نافرمانی می کردم و توقع داشتم جواب بگیرم.
زمانی که فرمان راهنمایم را اجرا کردم دیدم که وضعیتم تغییر کرد.
راهنما هدف را قرار می دهد و ایراد من را می بیند و مطابق آن فرمان می دهد.
قطع مصرف کافی نیست من باید نگرشم تغییر کند باید از ترس عبور کنم از منیت بگذرم.
من برای قرار گرفتن در این جایگاه ترس داشتم اما باید از ترسم رد می شدم تا بزرگ شوم و همان باعث ساختن من می شود.
صبح زود بیدار شدن ، سی دی نوشتن سخت است اما اگر آن را انجام ندهم فردا باید سخت ترش را انجام دهم که یا بیمارستان است یا کمپ...

تایپ و ویراستاری: مسافر سعید
تصویربردار: مسافر محمد
تهیه و تنظیم: سایت مسافران آقا، نمایندگی کمال الملک
از این که به صحبت های من گوش دادید متشکرم