جهانبینی یعنی شناخت قوانین زندگی

ششمین جلسه از دور سی و هشتم کارگاه ‌های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60 ، نمایندگی ایمان با استادی راهنما مسافر حامد، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "جهانبینی 1 و 2 " در روز دوشنبه 15اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خوشحال هستم که یک بار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
من در قبل از کنگره فکر می کردم که جهانبینی یعنی دیدن اطراف خودم و می گفتم که چه چیزی را باید ببینم؟
جهانبینی یعنی آن چیزی که در پیرامون خود دریافت، احساس و ادراک می کنیم و این یعنی جهان را به طور درست ببینم و قوانین آن را یاد بگیرم. جهان را دیدن، تنها کافی نیست و باید در جهان زندگی کرد، جهان این اتفاقی هست که در کنار هم هستیم، وقتی من وارد یک مکانی می شوم باید قوانین آنجا را رعایت کنم و نمی توانم از خود قانون جدیدی برگزار کنم.
استاد امین در سخنان خود مطلبی را بیان کردند که برایم خیلی جالب بود ایشان گفتند "من بعد ازحدود 20 سال هنوز درست جهانبینی را نفهمیده ام " من  با وجود آموزش گرفتن، در رویارویی با برخی مشکلات در جامعه هنوز نمی دانم چگونه آنها را حل کنم. من باید یاد بگیرم که چگونه خودم را کنترل کنم و قانون آن را یاد بگیرم، این یعنی قواعد جهانبینی را یاد گرفته ام.

جهانبینی یعنی دیدن ، یعنی من ببینم که چه کاری انجام می دهم. در قبل ازورود به کنگره 60 من با واژه های نفس، عقل، استخر انرژی و در کل با قوانین زندگی آشنایی نداشتم وهمیشه حرف خودم را  قبول داشتم. جهانبینی تشکیل شده است از یکسری اطلاعات و آگاهی که در تمام مراحل زندگی انسان را تحت پوشش قرار می دهد و با توجه به متن آن در زندگی کاربرد دارد. جهانبینی به من می آموزد که مواد مخدر به من چگونه آسیب می رساند و با آموزش جهانبینی می آموزم که چگونه درمان شوم اما دربیرون از این در می گویند فقط مصرف نکن.
در گذشته من به دلیل عدم یادگیری جهانبینی به دیگرا ن احترام نمی گذاشتم و با اطرافیان برخورد مناسبی نمی کردم به دلیل مصرف مواد مخدر استخر انرژی من کثیف بود به همین دلیل خوبی ها نیز دیده نمی شد اما با ورود به کنگره 60 و دریافت آموزش ها از جهانبینی کم کم توانستم آن استخرپر از گنداب را  تسویه کنم و به مراحل مطلوبی برسم.
جهانبینی یعنی اینکه حساب خودم را با کائنات تسویه کنم و اگر به دیگران بدی کرده ام باید تاوان آنرا بدهم، این گونه نیست که مقداری بدی را با مقداری خوبی در کفه ترازو قرار دهم وبخواهم آنرا تسویه کنم. یک دروغ ممکن است سالها زمان ببرد تا من بتوانم آنرا تسویه کنم.

تایپ، تنظیم و ارسال : مسافر ابولفضل