English Version
This Site Is Available In English

شناخت خود

شناخت خود

«در مسائل حیاتی، مسئولیت دادن به خداوند یعنی سلب مسئولیت از خویش». این موضوع به این معنا نیست که بگوییم خدا را قبول نداریم یا دعا نکنیم. مسئله‌ای که می‌بایست مطرح شود این است که مرز میان ما و خداوند باید مشخص باشد. بایستی بدانیم چه مسئولیت‌هایی بر عهده ما و چه مسائلی در اختیار خداوند است و او زمانی که انسان را خلق کرد، مسئولیتش را نیز پذیرفت.

خداوند همان‌طور که انسان را آفرید، امکانات لازم را در اختیار او قرار و راه را نیز نشان داد و گفت: «این راه است، هرکدام را که می‌خواهی انتخاب کن». برخی از مسئولیت‌ها بر عهده‌ خود ما است. بسیاری از مشکلات زندگی، نتیجه‌ اعمال و انتخاب‌های خود ما و حل آن‌ها نیز بر عهده‌ ماست.

بعضی افراد خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه گرفته‌اند. تصور می‌کنند خدا باید هر گرفتاری و مشکلی را برایشان حل کند. صبح که از خواب بیدار می‌شوند، فهرستی از خواسته‌هایشان را به خدا می‌دهند. تا زمانی که آن خواسته‌ها برآورده شود، خدا را قبول دارند و پرستش می‌کنند؛ اما اگر خواسته‌هایشان اجابت نشود، به مخالفت با او می‌پردازند.

ما تا زمانی فردی را قبول داریم که آن فرد منافع ما را حفظ کند. هرچه بگوید، می‌پذیریم؛ اما به‌محض اینکه نظر متفاوتی بدهد، ازنظر ما از بهترین به بدترین تبدیل می‌شود. برخی انسان‌ها به شناخت خود فکر نمی‌کنند. زمانی که کابوس می‌بینیم، می‌گوییم خواب است و گمان می‌کنیم واقعی نیست؛ اما این خواب‌ها از واقعیت هم واقعی‌تر هستند. درواقع، حقیقت زندگی و حیات همان چیزی است که در آن کابوس‌ها دیده می‌شود. گاهی خیال می‌کنیم واقعیت همان کابوس است.

شخصی که کابوس می‌بیند، تحت تأثیر صور پنهان آن اتفاقات و بر مبنای حس‌های درونی و بیرونی قرار گرفته است. انسان دارای پنج حس بیرونی و پنج حس درونی است. حسی که بین این دو قرار دارد، حس ششم نامیده می‌شود. حس بیرونی چیزهایی را در کائنات درک می‌کند و از طریق حس ششم آن را به درون انسان منتقل می‌کند. در حال بیداری پنج حس ظاهر، فعال هستند؛ اما در خواب، حس‌های پنهان بیدار می‌شوند.

کسانی که دچار بیماری اسکیزوفرنی هستند، گاهی در بیداری ناگهان دچار اختلال در سیستم عصبی می‌شوند. در این لحظه، پنج حس ظاهری از کار می‌افتد و حس‌های پنهانی ظاهر می‌شوند، مانند کسی که در یک محیط عادی حضور دارد؛ اما ناگهان خود را در جنگلی می‌بیند که حیوانی به او حمله و شروع به فریاد زدن می‌کند، درحالی‌که دیگران در همان فضا هستند؛ اما او آن‌ها را نمی‌بیند.

نویسنده: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر ساحل رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر محترم (لژیون چهاردهم) نگهبان سایت آکادمی
همسفران نمایندگی آکادمی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .