پنجمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی رفسنجان با استادی راهنما مسافر محسن، نگهبانی مسافر قدرت و دبیری مسافر صدرالدین با دستور جلسه «جهانبینی ۲ و ۱» روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند تا من به کنگره بیایم، آموزش بگیرم و اعتیادم را درمان کنم، از راهنمای مواد و سیگارم تشکر میکنم و همچنین از تمام خدمتگزاران کنگره۶۰ بهخصوص خدمتگزاران شعبه رفسنجان تشکر میکنم. در کنگره۶۰ برای اولین بار صورت مسئله اعتیاد پیدا شده، در کل هستی و دور دنیا شما بگردید درمانی به نام درمان اعتیاد وجود ندارد و صورت مسئله اعتیاد توسط بنیان جناب آقای مهندس دژاکام کشف شد و برای این صورت مسئله اعتیاد مثلثی رسم کردند که در این مثلث سه ضلع وجود دارد و مثلث درمان اعتیاد نام دارد که یکی از این اضلاع ضلع جهانبینی است. وقتی در کنگره حضور پیدا میکنیم سه ضلع جسم، جهانبینی و روان به یک اندازه مهم هستند و بار درمانی را هر کدام به یک اندازه به دوش میکشند، امروز که هر کدام از شما روی این صندلیها نشستید دلیلش این است که داروی OT را مصرف کردید و جسم شما دیگر نیاز به مواد مخدر ندارد که راحت میتوانید روی این صندلی بنشینید یک ساعت، دو ساعت یا سه ساعت و هیچ مشکلی ندارید؛ ولی اگر همین دارو OT نبود مطمئناً نشستن روی صندلی سخت میشد، پس اهمیت جسم و دارو OT در این مسئله مشخص میشود.
.jpeg)
جهانبینی هم همین است، آقای مهندس میفرمایند که ما بیش از ۲۰۰ بیماری داریم، بیماریهای روانتنی بیماریهایی هستند که از افکار و اندیشه میآیند و روی جسم اثر میگذارند. فردی که وارد کنگره میشود ما میگوییم وقتی نوشتار مصرفکننده کیست؟ را میخوانیم با یک دنیایی از ترس، حقارت و نااُمیدی وارد کنگره میشود و این به تفکرات، اندیشه و جهانبینی آن آدم برمیگردد. در کنگره جهانبینی را اینگونه تعریف میکنیم؛ آن چیزی را که ما نسبت به درون و بیرون درک، احساس و برداشت میکنیم. خُب جهانبینی من به عنوان یک فرد مصرفکننده این است هر جایی که میخواهم حضور داشته باشم، هر کاری که میخواهم انجام بدهم، مطمئناً مصرف مواد اولویت است؛ مثلا اگر یک گردش بخواهم بروم باید جایی بروم که بتوانم موادم را مصرف کنم، اگر بخواهم معاملهای انجام بدهم باید نگاه به ساعتم بیندازم که زمانش به زمان مصرف موادم نخورد و حتی کارهای دیگر حالا یادم است که خود من این مدلی بودم و راهنمای سیگارم این را میگفت من زمانی که تریاک مصرف میکردم با قرقری مصرف میکردم، دقیقاً زمانیکه داخل مغازه میرفتم؛ مثلاً میخواستم خیارشور و یا مربا بخرم کاری به مارک آن نداشتم فقط نگاهم به شیشه بود با خودم میگفتم مثلاً این شیشه خوبی است که بتوانم بعداً از آن استفاده کنم؛ یعنی کار نداشتم داخل این چه جنسی است من دنبال این موضوع بودم.
زمانی که وارد کنگره۶۰ میشوم جهانبینی میآید به من چه چیزی را یاد میدهد، جهانبینی به من یاد میدهد که حالا درست است که دو جزوه دارد که کوچک هم هستند و سطحی نگاهشان میکنیم؛ ولی اگر بخواهیم آنها را بازشان کنیم دنیایی حرف دارد و اینها برگرفته از کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است، برگرفته از کتاب چهارده مقاله است و تفکرات منِ محسن را تغییر میدهند. زمانی که مواد مصرف میکردم خودم را یک آدم بیگناه میدیدم که درگیر مواد مخدر شدم و طلبکار همه بودم؛ یعنی طلبکار پدر، مادر، برادر و همه عالم بودم؛ اما وقتی که به کنکره آمدم وادی اول به من چه چیزی یاد داد، وادی دوم به من چه چیزی یاد داد، در وادی سوم میگوید که باید خودت بتوانی مسئولیت را به گردن بگیری و حتی در وادی چهارم میگوید مسئولیت خود را گردن خداوند نیندازید، آقای مهندس در سیدی این هفته میفرمایند که جهانبینی را برای چه یاد بگیریم، برای اینکه ما بتوانیم بهتر زندگی کنیم و در آرامش و آسایش باشیم، آقای مهندس مثالی را میزنند که در قوانین راهنمایی و رانندگی میگویند از سمت چپ باید سبقت بگیرید اگر از سمت راست سبقت بگیرید تصادف میکنید، میخواهم بگویم اگر قوانین جهانبینی را یاد بگیریم در اول جزوه میگویند که ما میخواهیم قوانین زندگی کردن را یاد بگیریم و نکته آخر هم این است که اگر من اینگونه نگاه میکنم وقتی که داریم فوتبال بازی میکنیم اگر یک نفر مثلاً قبلاً که در دبستان بودیم اتفاق برایمان افتاده داشتیم فوتبال بازی میکردیم یک نفر توپ را با دست برمیداشت و به بیرون میدوید و کل بازی را بههم میزد، شما وقتی بخواهید بازی کنید این بازی قوانینی دارد شما اگر بخواهید فوتبال بازی کنید باید قوانین آن را بدانید؛ مثلاً این توپ هند است، این توپ خطا و یا آفساید است و اگر ندانید بازی دیگر لذتی ندارد.
اگر قوانین زندگی کردن را یاد داشته باشیم از زندگی هم لذت میبریم و کنگره نه تنها در بحث درمان اعتیاد بلکه آقای مهندس با سیدیها، هنر زندگی کردن را به من آموزش میدهند و این جهانبینی دنیایی حرف دارد، در کنگره دارو و پروتکل برای همه یکسان است، کسانی که میآیند دارو میخورند سر یک زمانی تمام میشود؛ اما در بحث جهانبینی خدا میداند چرا؟ چون هر کسی به اندازه ظرفیتش میتواند برداشت کند؛ مثلاً این لیوان ظرفیتش اندازه یک لیوان است اندازه یک پارچ نمیتواند گنجایش داشته باشد. الان که نگاه میکنم میبینم هفت نفر از لژیون چهار غیبت دارند که مطمئن هستم این ۱۳ نفر که حضور دارند برداشتشان با آن ۷ نفر که حضور ندارند یکسان نیست، کسی که ساعت ۴ میآید مطمئناً برداشتش نسبت به کسی که ساعت ۵:۳۰ میآید و سخنان استاد را نمیشنود یکی نیست، کسی که میماند، نظافت میکند و دنبال این است که بیاید و خدمتی را بگیرد مطمئناً برداشتش بیشتر از کسانی است که قوانین را رعایت نمیکنند و یا احترام نمیگذارند.
.jpeg)
نگارش و ارسال: مسافر محمد رهجوی راهنما مسافر محسن
مسافران نمایندگی رفسنجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
229