نهمین جلسه از دورهی پنجاه وپنجم از سری کارگاههای آموزشـی خصوصی کنگـرهی60 ویژهی مسـافـران نمایندگی حکیـم هیـدجی با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسـافرشهرام با دستور جلسهی * جهانبینی 1و2 * روز یکشنبه 1404/02/14 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم مسافر: اول از همه خدای خودم را شاکر هستم که این توفیق را به من داد تا این جایگاه مقدس حضور داشته باشم و از مرزبانها و ایجنت عزیز و راهنمای خوبم تشکر میکنم که این اجازه را دادند، بتوانم عضو کوچکی از این مجموعه باشم و بتوانم خدمت کرده و آموزش ببینم. هفته معلم را خدمت تمام معلمین بخصوص آقای مهندس که بزرگترین و بهترین معلمی هستند که من به نوبهی خودم تا اینجا شناختم. قبل از اینکه درباره دستور جلسه صحبت کنم از حال و احساس خودم میخواستم بگویم. من هم روزی که در کنگره به عنوان سفر اولی حاضر شدم آشنایی زیادی با کنگره 60 نداشتم و اوایل سفر خوبی نداشتم و کنگره را خوب نگرفته بودم و بعد دیدم که من خودم تنها نیستم، همسفرم همراه من است، همسفر کوچکم همراه من است. کم کم به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم به آنچه که همه از کنگره برداشت میکنند من نیز برداشت کنم باید فرمانبردار باشم، بخاطر همین از همسفرم تشکر میکنم و خدای خودم را شاکر که چنین مکانی را در مسیر زندگی من قرار داد تا من هم بتوانم از تاریکی عبور کنم و خوبی ها را ببینم هنوز در اول راه هستم و خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم. در مورد جهانبینی باید بگویم جهانبینی احساس و ادراک و برداشت ما به کل هستی، درون و بیرون خودمان را جهانبینی میگویند. درون خودم را که من خودم را میشناسم، اینکه من چطور با کسی برخورد کنم و با چه احساسی صحبت کنم. آن جهانبینی که مد نظر من است، آنچه که در این یکسال و نیم یاد گرفتم این بوده که استاد امین فرمودند همه انسان ها به جهانبینی نیاز دارند به خصوص کسانی که تاریکی ها را تجربه کردند.

تاریکی که من تجربه کردم تاریکی اعتیاد بود یعنی نمیدانستم که چه کار میکنم اعتیاد کل وجود و زندگی ام را فرا گرفته بود و از نظر احساس نسبت به خانواده و نسبت به پدر و مادر، نسبت به فرزند نمیتوانستم بیان کنم. وقتی وارد کنگره شدم جهانبینی که استاد امین باز کردم خواندم، نوشتم و گوش کردم که گفتند جهانبینی برای همه انسان هاست بخصوص افرادی که تاریکی های زیادی تجربه کرده اند. اگر ریسمان جهانبینی نباشد من نمیتوانم بیرون از کنگره با کسی ارتباط برقرار کنم، نمیتوانم با کسی زیر یه سقف زندگی کنم، نمیتوانم در جامعه باشم و همه از من فراری میشوند، احساس درون و برون چیست؟ احساس درون، احساس من نسبت به خودم و اطرافیان خودم است و احساس برون هم نسبت به بیرون و جامعه و تمام هستی است. این حس به تمام موجودات است نه تنها جانداران بلکه کوه، جنگل و درختان و تمام هستی است. جهانبینی در رفتار من دیده میشود. جهانبینی از ریزترین رفتار من شروع میشود تا بتوانم جهانبینی خودم را نسبت به کل هستی تغییر دهم. اول از خودم شروع میکنم که ببینم آیا آنچه که باید باشم هستم یا خیر؟ من بلد نیستم با کلمات بازی کنم ولی آنچه که از درونم بیرون میآید صحبت میکنم. من در کنگره آموختم که چطور با فرزندم رفتار کنم، الان با لحن خوب با فرزندم صحبت میکنم. درمورد جهانبینی برون باید بگویم چون مصرف شیشه داشتم دوست نداشتم در جمعی قرار بگیرم، اگر در جمعی وارد میشدم و مجبور بودم صحبت کنم کسی به صحبتهای من بهایی نمیداد ولی با ورودم به کنگره طرز صحبت کردن و اعمال و کردارم تغییر کرد و اینها نشان از جهانبینی من دارد، جهانبینی ای که تمام انسانها به آن نیاز دارند، جهانبینی میگوید که دانایی به سواد نیست، به نوع نگرش و تفکر نسبت به تمام اجزای هستی است. ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

مرزبان محترم کشیک: مسافر محمد

عکاس: مسافر مهدی
صدابردار: مسافر مجید
تایپ: مسافر مهدی
ثبت: مسافر مرتضی
نمایندگی حکیم هیدجی - مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
114