مشارکت همسفران لژیون سوم در مورد دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) و تأثیر آن روی من»:
همسفر شیده رهجوی راهنما همسفر رعنا:
وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. درگذشتهای نهچندان دور که نه خودم را میشناختم و نه شهر عظیم و باشکوه وجودی خود را، کالبدی بدون تفکر و دانایی، نادان و جاهل بودم، آشنایی با شهر عظیم وجودم نداشتم؛ روح، نفس، صور آشکار، صور پنهان و ... زندگی مرا دگرگون کرد. امروز آگاه شدم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد. چه زیبا و شگفتانگیز وجود من برای خالقم بااهمیت است؛ پس وظیفه سنگینی بر دوش من نهاده شده است. آنجا که خداوند به خودش تبریک و تحسین میگوید بابت خلق من (تبارکالله اَحسنَ الخالِقین) موظفم بیشتر و بیشتر خودم و جهان درونم را بشناسم تا بهیقین دریابم که هیچ بودن، کلام و حرف شیطان است. لذا درهای امید و حرکت به رویم گشوده شده است. در این دوره زندگی آقای مهندس دژاکام درهای بهشت را بر روی ما گشوده است و ناجی انسانهایی شده است که گر چه در سیاهی بودند؛ اما خواهان بازپسگیری فر ایزدی خود هستند. من تلاش میکنم با دوری از ضد ارزشها و رفتن در صراط مستقیم به جایگاه واقعی و الهی خود برسم. پایان شب سیه سپید است و یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور.
همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر رعنا:
در مورد وادی دوم که با این عنوان شروع میشود: (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) باید بگویم که در شروع وادی یادآور میشود که من خود با اختیار و انتخاب خودم قدم به حیات نهادهام؛ ولی متأسفانه خود من بهعنوان یک همسفر گاهی دچار یأس، پوچی و افکار مسموم میشدم. افکار غلط بههرحال یک نوع خمر بهحساب میآید. همانقدر که اعتیاد مخرب است افکار اشتباه هم تخریب ایجاد میکند و از القائات نیروهای منفی است که به انسان القاء میکند تو هیچچیزی نیستی و او را به ناامیدی فرومیبرد. احساس یأس و ناامیدی در بعضی آدمها ممکن است باعث نابودی و ویرانی شود. نیروهای تاریکی کارشان همین است که انسان را از حرکت بازبدارند. وقتی شخصی دچار ناامیدی شود، نمیتواند هیچ حرکتی کند. خداوند زمانی که انسان را خلق کرد، از روح خودش در انسان دمید و از صفات خود در او نهاد. انسان مثل قطرهای است از اقیانوس الهی، صفات خداوند در انسان جاری است. انسان میتواند مقیاس کوچکی از رب خود باشد، بالقوه و سپس بالفعل. اگر انسان به این قضیه آگاه و واقف باشد که جزئی از خداست و نمونهای از الله هیچوقت به خودش توهین و اهانت نمیکند. در احادیث آورده شده که (مَن هان عَلیهِ نَفسه فَلا تَامَن شَرّه) اگر انسانی نفس خودش را کوچک بشمارد و به خودش احترام نگذارد دچار آسیب میشود و آسیبها تبدیل به شر میشود و این همان چیزی است که اهریمن میخواهد و نیروهای شیطانی میخواهند؛ بنابراین من که برای حال خوب تلاش میکنم، نباید به این القائات توجه کنم؛ باید این صحبتهای شیطان را نادیده بگیرم و به خودم بگویم که من مخلوق ارزشمندی هستم که از خداوندم و صفات خداوند در من جاری است. با خودم میگویم: (ای انسان قدر خودت را بدان تو همان مخلوقی هستی که خداوند انتخابت کرد و آن بار امانت الهی را بر دوش تو نهاد.) آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند؛ پس خالق من برای من ارزش ویژهای قائل شده است و هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد ای خالق من تو را شکر مینهم که مرا لایق این حیات و این مسئولیت دانستی. شکر، شکر، شکر
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
81