دهمینجلسه ازدوره بیستمکارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران با استادی پهلوان محترم آقای محسن ونگهبانی مسافر همایون ودبیری مسافر مجید با دستورجلسه (جهانبینی ۱و۲) روز یکشنبه ۱۴اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت۱۷ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر از دبیر ونگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر میکنم از ایجنت محترم سپاسگذارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنمخدا را شکر میکنم بابت حضورم درکنگره ۶۰ باوجودآقای مهندس و تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ خیلی خوشحالم درشعبه ساوه هستم و همه ازجنس خودم هستند و حرف هم را قشنگ متوجه میشویم تبریک میگویمکه من محسن هرچه دارم از ایشان دارم در مورد دستورجلسه جهان بینی۱و۲استدوست دارم یک مقداردلی صحبت کنم و خیلیساده آقای استاد امین میفرمایندجهان بینیاینکه من درست زندگی کنم و به خودم آسیب نزنم و به دیگران همآسیب نزنم بزارم دیگران هم زندگی کنند و اینکه قوانین زندگی را یاد بگیریم تا به آرامش صلح برسم و گریزی بزنمبه گذشته خودم و بهترین الگوی من تاریکیها هستکه یادم نرود آقای مهندس میفرماینددر گذشته زندگی نکنی که دچارافسردگی بشویدو اینکه فراموش نکنیدکه چی به چی بوده دوست دارم برگردم به گذشته یک زمانی بود من محسن قبر تاریکی و حسهای بسته این را میگویم که یادم نرود زمانی بود که من صبح که پا میشدم شاید همسفرم با بچهها خواب بودند و در آینه نگاه میکردم و میگفتم خدایا من بریدم دیگر نمیتوانم کمکم کن ولی هیچ راهی باز نمیشد یادم نمیرود زمانی بود که من میآمدم بچهها خواب بودند و درخواب حرف میزدم و بالای سرشون اشک میریختم میگفتم که چه گناهی شما کردیندکه گیرمن افتادید شما چه گناهی کردین من حالا رفتم مصرف کننده شدم عاقبت شما چی میشود و آخرشم به کجا ختم میشود و من درگیر این حرفا بودم که روز شب نداشتم مصرف میکردم که زنده بمانم که زنده میماندم که مصرف کنم و اینکه بتوانم لااقل راهی پیدا کنم خیلی در به درییها کشیدم که بتوانم از مواد مخدر خلاص بشوم اما نمیشدم بالاخره اذن اش صادر شد چه کاری چه دعایی در این کار هستی برای منکجا خیرخواست که من پایم به کنگره ۶۰ باز شد آمدم با راهنماهای عزیز آشنا شدم و آمدم در لژیون چشمهایم را بستم و گوشهایم را باز کردم دیدم مسیر روشن است و به یه جایی آمدم که دورغ نمیگفتم غیبت نمیکردم تهمت نمیزدم میگفتن یاد بگیر و خوب زندگی کن همسفرم را آوردم یه مدت من همسفر نداشتم یه سفر ناموفق داشتم۹ماه بدون غیبت بدون اینکه دارویی کم و زیاد کنم میآمدم ولی کنگره را نگرفتم که چی هست فقط هدفم قطع مصرف مواد بود جسم داشت درست میشد ولی افکارمن هنوز درگیر بودند سفرم خراب شد و برگشتم با همسفرم و بال پروازم آمدم قوانین جهانبینی را یاد گرفتیم که زندگی کنیم سفر اول میآمدم خانه میگفتم مثلاً غیبتی اگرمیشد میگفتم خانم غیبت نکن همسفرم میگفت تا الان مواد مصرف میکردی الانم علامه شدهای و من را مسخره میکرد ولی زمانی که وارد کنگره شد یاد گرفت که چی به چی هست آقای مهندس میگویند خیلی ساده زندگی کنید اصلاً قوانین آنقدرسخت نیست و من محسن نباید سختش کنم بالژیون سردار آشنا شدم من دفعه دوم که سفر کردم دیگر واقعاً نمیشد سفر کنم میخواستم بروم روز آخر تعهد مالی گلریزان بود من دنور شده بودم در سفر اول و یک مبلغی بدهکار بودم و گفتم این پول را بکشم و بروم نمیشه ولی خدا گواه کارت را من کشیدم از آن روزتا الان یک جلسه هم غیبت نداشتم در کنگره ۶۰ لژیون سردار من را وصل کرد میگه تو خوبی کن در دجله انداز تو برو خوبیات را بکن کارت را انجام بده و دیگرکاری به بقیهاش نداشته باش و الان هم نگهبان لژیون سردار هستم لژیون سردار شعبهها هستم و خدمت میکنم و آموزش میگیرم برای اینکه لژیون سردارمن و خانوادام و زن و بچهام دوست و رفیقم و آبروی من را خرید و در این تابلو لژیون سردار هم نوشته که اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن خراب باشد بنا هم کمکم رو به نابودی میرود بناهای خراب با ساکنین آباد میشوندزندگی من خراب بود لژیون سردار وفا به عهد من یه روزی آمدم جشن گلریزان دستم را بلند کردم گفتم من محسن این مبلغ را کمک میکنم برای اینکه حال خودم خوب شود و یک جایی و یه خدمتی بشود به یک مصرف کنندهای من محسن در این هستی آمدم و صوتی صادر کردم روز جشن گلریزان من این مبلغ را کمک کردم به این نیت که از زیر دینم بیایم بیرونمن هرکاری بکنم نمیتوانم دینمرا ادا کنم و بگم سال دارد تموم میشود بیخیال بشوم من بدهکار هستم به خودم و آقای مهندس نیازی به پول من محسن ندارد فقط میخواهد من بزرگ بشوم پهلوانانی هستند که بعدیکی دو سال میخواهند دوباره پهلوان بشوند اما آقای مهندس اجازه نمیدهند.

بازید از دفاتر سیدی اسیسانت دیدبان محترم آقای بهرام


نگارش متن وعکاس:مرزبان خبری همسفر ناصر
تنظیم وارسال:مسافر علی
- تعداد بازدید از این مطلب :
90