هشتمین جلسه از دوره پنجاه و هفتم کارگاه آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با استادی مرزبان محترم مسافر محمد نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر امیر با دستورجلسه «جهانبینی ۱ و ۲» یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛ شاکر خداوند هستم که امروز توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. از آقای محمود راهنمای لژیون پنجم تشکر میکنم که به من امروز اجازه دادند که در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. از همه خدمتگزارهای شعبه تشکر میکنم که واقعا دارند سنگ تمام میگذارند. برای این که من محمد بتوانم راحت بیایم و روی این صندلی بنشینم و آموزش بگیرم. از راهنمای خوبم آقای محمد و آقا منصور آقای مهدی و آقای حبیب و از همه عزیزان تشکر میکنم. چون من یاد گرفتم که در کنگره ۶۰ باید تشکر کنم. اگر تشکر نباشد شاید یک جایی من سقوط بکنم. چون عزیزانی بودند مثل آقا جواد مثل آقا محسن که لژیون تشکیل دادند و در لژیون از جهانبینی صحبت کردند. آموزشهای کنگره را به طریقه صحیح به ما یاد دادند که ما هم شاید بتوانیم روزی در آن مسیر حرکت کنیم. در مورد دستور جلسه که جهانبینی ۱و۲ است و به نظر من یکی ازمهمترین دستور جلسات هست، من باید بدانم جهانبینی را برای چه باید یاد بگیریم، یکی از مهمترین وظایف من این است که، جزوه جهانبینی ۱و۲ را اگر نگرفتم بروم نشریات وآن را تهیه کنم، و بخوانم ببینم چه چیزی را گفته است، و از من چی میخواهد. آیا من آمدم این جا ترک کنم و يا درمان بشوم. اگر آمدم درمان بشوم که فقط این جسم نیست، اگر جسم بود میرفتم کمپ یا انجیاو های دیگر ولی آمدم در کنگره درمان بشوم و درمان سه ضلع دارد، ضلع اول، جسم است من اگر جسم خود را درمان کنم و به یک تعادل برسم روان من درست میشود یعنی خلق وخوی من درست میشود. دیدهاید بعضی وقتها انسان تعادل ندارد و حال خوبی ندارد به خاطر این است که جسم، تعادل ندارد ولی بعضی وقتها حالت خوب است، روانت خوب است میتوانید با همه رابطه برقرار کنید به خاطر این است که جسم سالمی دارید و راه حل این موضوع در کنگره پیدا شده است.
ده الی یازده ماه سفر به روش دیاستی که آقای مهندس خیلی زحمت کشیدهاند روی این مسئله و ما باید خیلی قدردان این موضوع باشیم. حالا وقتی جسم من با روان من به تعادل میرسد من به جهان بینی نیاز دارم بعد از یازده ماه چون داروی من کنار رفته است، و یک سری حسها به سراغ من میآید، که آن حس یا در صور آشکار است یا ریشه در صور پنهان من دارد. چون که تمام موضوعات جهانبینی بر دو پایه است، یکی صور آشکار و دیگری صور پنهان.که صور پنهان میشود همان، روح، نفس و آرشیو، و تمام آن چیزهایی که در ظاهر قادر به رویت آنها نیستم.
من میروم خانه میبینم بهم ریخته است. بچهی من خواسته دارد و دوست دارد بازی کند. ولی خواسته من این است خانه تمیز باشد، و این خواسته از نفس من میآید. ولی آیا به خواستهی بچهات هم اهمیت میدهی. به خواسته همسرت اهمیت میدهی، آیا به خواسته دوستان اهمیت میدهی، بعضی جاها هم نفس میگوید، به خواستهی خودت هم اهمیت بده سرِ ساعت در جلسات حضور داشته باش. خواستهی اصلی و اساسی برای یک فرد، که بیماری اعتیاد دارد، در اولین مرحله درمان اعتیادش است. من چقدر به این خواسته ها اهمیت میدهم تا آن ساختار خوب در من به وجود بیاید. من يادم هست که همیشه، به موقع در محل کار حاضر شدن، برایم سخت بود، و الآن این مشکل حل شده است، چون ساختار را از پایه خراب کردم و دارم درست میکنم. اگر نظم و انضباط را رعایت کنیم. ساختار سالمی در ما به وجود میآید ولی اگر رعایت نکنیم هیچ موقع نمیتوانیم به یک ساختار سالم برسیم. امیدوارم به آن آموزشهای لازم برسم و در کنگره کنار شما عزیزان آموزش بگیرم و بتوانم هر روز آن آموزش جهانبینی خودم را هر روز بالاتر ببرم.از این که به صحبتهای من گوش کردید ممنون و سپاسگذارم.
تایپ: مسافر محمد( لژیون پانزدهم)
تنظیم مسافر: امیر
«گروه مسافران شعبه پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
104