جلسه پنجم از دوره پنجاه و نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی سمنان، با استادی مرزبان محترم مسافر رامین، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری همسفر قادر با دستورجلسه «جهانبینی 1 و 2 » در روز یکشنبه 14 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رامین هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که برای بار اول با شال مرزبانی در جایگاه استادی در خدمت شما عزیزان هستم. از دیگر مرزبانان و ایجنت محترم، همچنین از نگهبان و دبیر عزیز سپاسگزارم که این مسئولیت را در اختیار من قراردادند تا بتوانم در کنار شما عزیزان آنچه را که باید به دست بیاورم.
در مورد دستور جلسه جهانبینی باید بگویم خیلی دستور جلسه سنگین و درعینحال مهمی است و خیلی با خودم فکر کردم که در موردش چه بگویم ولی نمیخواهم بگویم که جهانبینی الفبای کنگره است یا تعاریفی که تقریباً همه ما در کنگره به آنها آگاه هستیم، بلکه مطلبی که میخواهم بگویم در مورد تجربه خودم از جهانبینی است. همه انسانها ازجمله کسانی که در تاریکترین نقطه زندگی سر میکنند دارای جهانبینی هستند، تفاوت در میزان آگاهی افراد نسبت به مسائل است که جهانبینی آنها را از هم تمایز میدهد برای مثال: من، موفقیت فردی را میبینم و تمام عملکردها و ویژگیهایی که باعث موفقیت آن شخص شده است را از پالایه ذهنم عبور میدهم و جنس جهانبینی من اینگونه ترجمه میشود، آیا من با دیدن خوشبختی دیگران خوشحال میشوم یا ناراحت؟ یا اینکه عملکردهای او را الگوبرداری میکنم و در جهت بهتر شدن خودم از آنها استفاده میکنم؟
(4).JPG)
من قبل از ورود به کنگره بسیار جهانبینی بیماری داشتم، اکنونکه فکر میکنم قبل از اعتیاد هم، من خمار بودم، شبها را درست نمیخوابیدم، اگر روزی زندگی آرام یک شخص را میدیدم خشمگین میشدم که چرا زندگی او آرام است ولی زندگی من اینطور نیست. به قول گفته یک راهنما همه ما دوست داریم موفق و ثروتمند باشیم اما نمیخواهیم در مسیر آن قدمی برداریم و یا بهایش را بپردازیم.
کنگره به من چیزهای زیادی ازجمله معنی حس، نفس و یا عقل را آموخت اما آیا میتوانم در زندگی خودم عملیاتیاش کنم و تأثیرش را ببینم؟ من برخلاف ظاهر آرامم بسیار انسان خشمگینی بودم و همیشه بر آن بودم تا از کسی که بالاتر از من بود انتقام بگیرم چون موفقیت آن فرد مرا اذیت میکرد چون جهانبینی ضعیفی داشتم، درصورتیکه در آن دوران هیچگونه اعتیادی نداشتم. روزی که به کنگره وارد شدم اصلاً نمیدانستم که حال خوب هم وجود دارد و این را به سفر اولیها میگویم که اگر جهانبینی شما تغییر نکند، حتی اگر هزاران بار دیگر در هر جای جهان و در هر بعدی از ماده هم که باشید درمان صورت نخواهد گرفت.
(3).JPG)
اولین تجربه من در کنگره این بود که مقداری OT به من داده شد و من میتوانستم کل آن را در یک روز مصرف کنم و یا در یک هفته و این خودش یک طرز تفکر بود که از وادی اول به من آموزش داده شد و من بزرگترین تغییر خودم را در آنجا احساس کردم. به نظر من جهانبینی که در کنگره میآموزیم هیچ جای دیگر دنیا نیست، هر یک سال در کنگره، گویی برابر با پنج سال بیرون از آن است و در یککلام انگار پلهها را با سرعت بیشتری طی میکنیم.
به جرات میگویم آگاهی که در مدت دو هفته در کنگره به دست آوردم با 33 سال عمرم برابری میکند اینکه چطور با همسفرم و دیگران رفتار کنم. در مورد جایگاه مرزبانی هم میخواهم بگویم خیلی چیزها را در این مدت از شما عزیزان و دیگر خدمتگزاران شعبه یاد گرفتم و همه اینها برای من یک فرصت است تا بتوانم هرروز یکچیز جدید یاد بگیرم و در انتها تشکر میکنم از همهکسانی که در امر نوسازی ساختمان شعبه زحمت کشیدند و در کنار ما بودند. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید از همه شما سپاسگزارم.
عکاس: مسافر محمد لژیون دهم
نگارش متن و ارسال مطلب: مسافر میلاد لژیون چهارم
مرزبان خبری: مسافر رامین
- تعداد بازدید از این مطلب :
175