چهارمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردستان با استادی همسفر مصطفی و نگهبانی مسافر ابوذر و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشون بابت فراهم نمودن این بستر و هفته معلم رو خدمت ایشان تبریک عرض میکنم. از راهنمای خوبم مسافر حسین سپاسگزارم. از ایجنت محترم و همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ اردستان که اجازه دادند در این جایگاه آموزش بگیرم تشکر میکنم. هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی گذارد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در وادی اول آموختیم که با تفکر ساختارها آغاز شود. ما به هر چیزی که فکر کنیم در رابطه با همون مسئله در ذهن ما یک ساختاری ایجاد میشود. حالا اگه بیایم به پوچی و به هیچی فکر کنیم که ما یک فردی بدون استفادهای هستیم هیچ کارایی نداریم و اصلا مفید نیستیم خب قطعاً ساختاری که ایجاد میشود برای ما مفید نیست و به این منجر میشود که رفتهرفته هرچه به اون بیشتر فکر کنیم این ساختار قویتر میشود و ما را به نا امیدی سوق میدهد. این مسئله در اثر تکرار شدن انسان را دچار افسرگی میکند و همانطور که میدانیم نا امیدی قویترین اسلحه نیروهای منفی است. که فرد رو از مسیر ارزشها و صراط مستقیم دور میکند. و تا جایی پیش میرود که فرد احساس پوچی کند و دست به خودکشی بزند. دلیل بسیاری از خودکشیها همین است که افراد چون نمیتوانند درست تفکر کنند و نتیجهگیری کنند در نهایت به ناکجا آباد میرسند.
وادی دوم به ما یادآوری میکند و به ما امید میدهد که اگر در گذشته مرتکب اشتباهاتی شدهایم نباید نا امید شویم. تفکر کنیم که هیچ مخلوقی بیهوده خلق نشده است. ما اگر شهر وجودی خودمان را بشناسیم متوجه خواهیم شد که خداوند ما رو بیهوده نیافریده است. جسم ما از ۴۰ هزار میلیارد سلول تشکیل شده است. این سلولها به اندازه کهکشان وسعت دارند و دارای ساختار عجیبی هستند. وقتی اینچنین ساختاری خلق شده قطعاً بیهوده نیست و یک هدفی پشت این ساختار هست. حتی جانوران، جانداران و نباتات هم با یک هدفی خلق شدهاند. این وادی به ما امید میدهد تا کمی به خود فکر کنیم و مسائل گذشته را جبران کنیم. با تفکر سالم میتوانیم مسائل و مشکلاتی را که قبلا داشتهایم را حل کنیم. پیام این وادی را در این شعر میتوان یافت که یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، یعنی با صبوری کردن و در مسیر ارزشها تلاش کردن روزی مشکلات ما حل خواهد شد و مراد ما حاصل میشود. وقتی به سمت نور در حرکت باشیم هرچی جلوتر میرویم راه برای ما بیشتر نمایان میشود و بهتر میتوانیم در این مسیر حرکت کنیم.
این وادی به ما یادآوری میکند که ما رسالت مهمی داریم که باید آن را انجام بدهیم. جایگاه خود را در کائنات و هستی پیدا کنیم و رمز و راز کشف حقیت را بیابیم. امیدوارم با امید و تفکر مسیر درست زندگی کردن را پیدا کنیم.
"به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع کوشم."
تایپ و عکس: مسافر محسن لژیون دوم
ویراستاری: مسافر ابوذر لژیون پنجم
تنظيم و ارسال: مسافر مجتبی لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
122