جلسه اول از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش، با استادی پهلوان محترم مسافر مجید، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر پدرام، با دستور جلسه «جهانبینی یک و دو» در روز شنبه 13 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا راشکر می کنم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم.
زمانی که وارد کنگره می شویم دو عدد جزوه، تحت عنوان جهانبینی یک و دو به ما دادند که تعریف آن بطور خلاصه می شود؛ برداشت، احساس، ادراک و دریافت من نسبت به جهان درون و بیرون که جهانبینی درون و برون نامیده می شود.
همانطوری که تمام عزیزان می دانند برای ایجاد تغییر در هر فرد، ابتدا تغییر می بایست از دورن اتفاق بیفتد؛ در واقع باید در درون به تمام این نکات برسم تا بتوانم در جهان بیرون از خودم، آن ها را کاربردی کنم و مثال خیلی واضح آن شکستن تخم مرغ می باشد که اگر از بیرون بشکند، پایان زندگی تخم مرغ رقم میخورد و اگر یک تخم مرغ از درون بشکند برای او آغاز زندگی و شروع یک نسل جدید می باشد؛ در واقع جهانبینی کنگره 60 نیز به همین شکل است.
برای فرا گرفتن هر زبان، ابتدا به ساکن می بایست، الفبای آن زبان را فرا گرفت و در غیر این صورت نمی توانیم چیزی از آن زبان متوجه شویم، در کنگره نیز اوضاع به این شکل می باشد و به محض ورود می باید جهانبینی یک و دو را مطالعه کنیم تا مفاهیم آن را درک نماییم.
استاد جهانبینی کنگره 60، استاد امین دژاکام هستند که به صورت خیلی روان، جهانبینی را نوشته اند و تعاریف را برای ما تبیین و شفاف می کنند تا من بتوانم به راحتی الفبای کنگره را یاد بگیرم.
وقتی جهانبینی را متوجه شوم، تازه مفهوم سفر کردن، فیزیولوژی، اهمیت خواب شب و غیره را متوجه می شوم؛ در واقع فنداسیون و پایه کنگره روی جهانبینی بنا شده است.
نود و نه در صد افرادی که وارد کنگره می شوند یک دوران محرومیتی را گذرانده اند، که بهای آن دادن جوانیمان بوده است؛ اگر قرار باشد به محرمیت برسیم باید آن محرومیت را پشت سر گذاشته باشیم و این اتفاق برای من و آقایان مسافری که در اینجا قرار دارند، افتاده است.
قبل از ورودم به کنگره 60 بارها اقدام به ترک مواد مخدر نموده ام که هیچ کدام آن تلاشها به نتیجه نرسید، ولی به محض ورودم به کنگره، گویی وارد بهشت روی زمین شده ام و دغدغه افراد حاضر در این جمع چیزی است که بیرون این درب، کسی به آن حتی فکر هم نمی کند و آن خدمت کردن و آموزش گرفتن می باشد.
لژیون سردار نگین انگشتر خدمت کردن در کنگره 60 است که ما در آن بخشش را فرا می گیریم؛ همانطور که لازمه سفر اول، مصرف دارو می باشد، لازمه سفر دوم نیز بخشش می باشد، همانطور که با قطع مصرف دارو هر مسافر وارد سفر دوم می شود، لازمه حرکت در سفر دوم نیز بخشندگی می باشد و نشانگر حد و اندازه رهایی من بخشندگی من است. بارزترین و مهمترین صفت خداوند قبل از مهربانی، بخشندگی می باشد، به همین دلیل لازمه سفر دوم، در ابتدا لژیون سردار و بعد از آن وادی چهاردهم است.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
100