مشارکت همسفران لژیون اول در مورد دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) و تأثیر آن روی من»:
همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر شادی:
در مورد وادی دوم این را یاد گرفتهایم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. من تا زمانی که وارد کنگره نشده بودم حس بیهودگی را داشتم و همیشه از این که آفریده شدهام از خدا شاکی بودم تا اینکه به کنگره آمدم و یکی از سیدیهای استاد امین را گوش کردم. جملهای فرمودند که من خیلی به دلم نشست گفتند درست است که یک انسان شاید مقامی نداشته باشد، پولی نداشته باشد و شاید هم برای کسی سودی نداشته باشد؛ ولی درونش شهری وجود دارد که این شهر پر از سلول هست این یک فرمانروا میخواهد که من هستم. وقتی به این فکر کردم به خودم آمدم گفتم من خودم را دارم که باید به خودم و سلولهای خودم اهمیت بدهم این حس من را خوشحال کرد. اگر من بهدنیا آمدم بدون دلیل به دنیا نیامدهام و جهت بیهودگی خلق نشدهام. اگر من فرمانروای شهر وجودی خودم باشم؛ پس مأموریتی دارم که باید مواظب جسم خودم باشم.
همسفر ساحل رهجوی راهنما همسفر شادی:
اگر به زنجیره غذایی حیوانات نگاه کنیم متوجه میشویم تغذیه هر موجودی به موجود دیگری وابسته است. اگر موجودی در این زنجیره حذف شود زنجیره غذایی از بین میرود؛ البته گاهی اوقات جایگزینی پیدا میشود و در هر صورت وجود هر موجودی حتی یک پشه برای بقاء موجودی دیگر پر اهمیت است و حالا به انسان که نگاه میکنیم ارشد تمام مخلوقات است و خودش به مخلوقات دیگر نیازمند است. این موضوع در صور آشکار است و در صور پنهان موضوعی که خودم همیشه به آن فکر میکردم و میکنم مرگ است. اگر به جهت بیهودگی به مرگ نگاه کنیم؛ پس این همه تلاش برای انسان درست بودن، بیهوده میشود؛ ولی زمانی که بیاندیشیم حتماً دلیلی برای بودن وجود دارد تازه متوجه معنی خیلی از اتفاقات در زندگی خود میشویم و این خود امیدی برای خوب زندگی کردن است. وجود هر انسان، شهری بزرگ پر از اتفاقات است. درس گرفتن از هر موضوعی و رشد کردن در زندگی خود باعث بهتر زیستن میشود و حتماً روزی کوچکترین کارها بزرگترین نتایج را دارد.
ویرایش و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی لواسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
172