English Version
This Site Is Available In English

در کنگره نباید تماشاچی باشیم

در کنگره نباید تماشاچی باشیم

اولین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه مسافران نمایندگی سنایی نیشابور با استادی: مسافر مهدی نگهبانی: مسافر امیر و دبیری: مسافر حمید با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من»  پنج‌شنبه 11 اردیبهشت ماه 1404  ساعت 17 آغاز به کار نمود.

 


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم، یک مسافر.
ابتدا تشکر می‌کنم از آقا امیر، نگهبان جلسه، و از دبیر محترم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و از تک‌تک شما عزیزان آموزش بگیرم.

دستور جلسه: هیچ‌کدام از ما بی‌هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
ما انسان‌ها بر اثر تفکر غلط یا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها، دچار مشکلات زیادی شده‌ایم و برای خودمان مسائل و گرفتاری‌هایی به‌وجود آورده‌ایم.

به‌دلیل همین مشکلات، طوری تصور می‌کنیم که انگار همه‌چیز برای ما تمام شده و دیگر هیچ ارزشی نداریم. این افکار در حقیقت نوعی توجیه برای خودمان هستند و باعث می‌شوند بیشتر در تاریکی‌ها و ناامیدی‌ها فرو برویم.

اما وقتی دقیق‌تر نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم در این هستی، چیزی بدون دلیل به‌وجود نیامده است. حتی اگر بدن انسان برای هیچ‌کس اهمیتی نداشته باشد، برای سلول‌هایش ارزشمند است.

 

پس نباید بگوییم دیگر ارزشی نداریم، یا به پایان خط رسیده‌ایم، یا دیگر درمان نمی‌شویم.
قبل از انجام هر کاری، باید با تفکر عمل کنیم و دلیل درست بودن یا نبودن آن را بسنجیم. مثلاً وقتی به مدرسه می‌رویم، بنری نصب شده و نوشته‌اند: "می‌خواهی چه‌کاره شوی؟" یا وقتی به کنگره می‌آییم، بعضی‌ها می‌گویند: "می‌خواهی ترک کنی که چه بشود؟"

این حرف‌ها برای خود من هم پیش آمد. می‌گفتند: "تو قبلاً روزی دو بار مواد مصرف می‌کردی، حالا روزی سه‌بار دارو می‌خوری!" و با این حرف‌ها سعی می‌کردند مانع شوند که من به کنگره بیایم.

اما وقتی به اینجا آمدم و حال خوش بچه‌ها را دیدم، بدون اینکه به حرف‌های دیگران توجه کنم، با خودم گفتم: اگر آن‌ها جواب گرفته‌اند، من هم حتماً جواب می‌گیرم. البته آمدن به کنگره به این معنی نیست که چون من زمانی مصرف‌کننده مواد بودم، حالا مصرف‌کننده انرژی دیگران باشم! نه، باید قدر بدانم، دنبال حاشیه نروم.

اگر من زمانی کارتن‌خواب بودم، حالا که در کنگره روی صندلی نشسته‌ام، نباید فقط تماشاچی باشم؛ باید وارد بازی شوم، در خدمت باشم، فعال باشم. چون اگر خدمت نکنم، کم‌کم از کنگره فاصله می‌گیرم.

انسان مصرف‌کننده تاریکی‌ها را تجربه کرده و برای رسیدن به روشنایی، باید از گذرگاه‌های سختی عبور کند. برای پذیرش هر مسئله‌ای، ابتدا باید تفکر کرد. باید امیدوار باشیم؛ چرا که پایان هر شب، روشنایی است و پایان هر سیاهی، سپیدی.

پس نباید بگوییم: "ما که مصرف‌کننده‌ایم، روشنایی برای ما نیست!"
برعکس، کسی که تاریکی را تجربه کرده، روشنایی برایش بسیار جذاب‌تر می‌شود و بیشتر به‌دنبال آن می‌رود.
کائنات گوش‌های کر و چشم‌های بینا دارند؛ یعنی به حرف‌های ما گوش نمی‌دهند، ولی حرکت‌های ما را می‌بینند.

وقتی حرکت کنیم، آن گوش‌های کر کنار می‌روند و چشم‌های بینا، حرکت ما را می‌بینند و در مسیر، یاری‌مان می‌دهند.
امیدوارم همه‌ی عزیزان، با تفکر و منطق کارهایشان را انجام دهند، دنبال حاشیه نروند و ان‌شاءالله نتیجه‌ی خوبی بگیرند.

 

ما انسان‌ها، کتاب‌های کهنه‌ای هستیم سر تا پا غلط
خواندنی‌ها را سراسر خوانده‌ایم، اما غلط
بی‌خبر بودیم از اصول دین عشق
خط غلط، املا غلط، مشق غلط، تقوا غلط...

عکس مسافر سعید
تایپ مسافر علی
ویراستاری مسافر حمزه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .