جلسه نهم از دوره سیزدهم سری کارگاههایی آموزشی عمومی کنگره ۶۰، در نمایندگی شهباز، با استادی پهلوان محمد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه: وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من در روز پنج شنبه تاریخ ۱۴۰۴/۰۲/۱۱ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
خدا را شکر میکنم که فرصتی برای من فراهم شد تا در جمع دوستان عزیز در شعبه شهباز حضور داشته باشم. من قبلاً یک بار برای لژیون سردار به اینجا آمده بودم و محیط و جمع اینجا را خیلی دوست داشتم. این سرسبزی و نوری که در اینجا هست، واقعاً حس خوبی دارد و نشاندهنده ساکنین آبادی است که در اینجا خدمت میکنند. خداقوت میگویم به آنها و از جناب مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که با تلاش و کوشش ایشان، کنگره ۶۰ شکل گرفته است.
ما به کنگره میآییم با حال خراب، درمان میشویم، اعتیادمان را کنار میگذاریم و به حال خوب و سلامتی میرسیم. این هستی که ما در آن قرار داریم، یک جریان زندگی بسیار لذتبخش و خوب است، اما یک شرط دارد و آن این است که ما باید جایگاه خود را در هستی پیدا کنیم. هستی مانند یک بازی است و اگر نقش خود را ندانیم، هیچ لذتی از آن نخواهیم برد.
مثلاً تصور کنید که به زمین فوتبال بروید، بدون اینکه بدانید دفاع کنید یا حمله کنید و کجا باید بازی کنید. مسلماً گیج میزنید و نمیتوانید بازی را به درستی انجام دهید. وادی دوم میخواهد به ما بگوید که به عنوان یک نفس، به عنوان یک انسان که در این هستی به این عظمت قرار دارد، باید نقش خود را بشناسیم.
جناب مهندس در کنگره عظمت هستی را برای ما مشخص کردهاند و میگویند که کل جهانی که ما میبینیم و محسوس است، به اندازه یک دانه شنی در کویر یزد است. این واقعاً مقیاس دیوانهکنندهای از عظمت هستی است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، با این اندازه کوچکی که داریم، یعنی من به شخصه با این اندازه کوچکی که دارم در برابر عظمت هستی، یک نقشی برای من در نظر گرفته شده است.
افراد دو دسته هستند: یا دارند نقششون را به درستی اجرا میکنند و از بودن در هستی لذت میبرند و یک فرآیند مفیدی را پیش میبرند که نه تنها حال خودشان خوب است بلکه باعث حال خوش دیگران هم میشوند. و یا اینکه عدهای هستند که نمیدانند اصلاً دارند چه کار میکنند. مثلاً خود من زمانی که مصرفکننده بودم، هیچ نقش خاصی نداشتم. به عنوان یک مصرفکننده، شاید تنها نقشی که در هستی داشتم این بود که چهار نفر با دیدن من درس عبرت میگرفتند.
اما وقتی به کنگره میآییم، کنگره برای ما راه را باز میکند و به ما نقش میدهد. شخصیتی که ترور شده و انسانهای بر باد رفته، به آنها بازگردانده خواهد شد.
نکتهی مهم خدمت است. بسیاری از افراد به کنگره میآیند و سفر درمانیشان را تمام میکنند، اما آن نیرویی که باید درونشان برگردد، نمیشود، چون خدمت نمیکنند. هرچند کنگره رایگان است، اما مفت نیست. فکر نکنیم که چون ما از اینجا میآییم، مانند بقیه جاها، به راحتی میتوانیم از زیر مسئولیتهایمان در برویم.
کنگره به اندازه فهم و درک و حس خوبی که ما دریافت میکنیم، از ما انتظار دارد. یعنی آزاد گذاشته برای ما که چقدر انرژی گرفتهایم، چقدر حالمان خوب شده و چقدر زندگیمان تغییر کرده است. به همین میزان باید قدم برداریم تا دیگران هم در این حال خوب سهیم شوند.
ما انواع خدمت را در کنگره داریم. راهنمایان عزیز هستند که از وقتشان میگذارند و مرزبانیهایی که به اینجا خدمت میکنند. همین کسی که میکروفون را در دست دارد، سفر اولی است و همه اینها خدمت هستند. اینها همه بهایی هستند که ما برای حال خوب باید بپردازیم.
یکی از خدماتی که در کنگره وجود دارد، خدمت مالی است. دوستانی هستند که توانایی دارند و یا با دیدن لژیون سردار سعی میکنند. مثلاً من خودم زمانی که وارد کنگره شدم، توانایی مالی نداشتم، اما چون لژیون سردار را دوست داشتم و پهلوان شدن را دوست داشتم، سعی کردم در خودم آن نقطه تامل و قدرت را ایجاد کنم.
ما باید تفکر داشته باشیم. همانطور که در وادی اول گفته شده، با تفکر ساختارها آغاز میشوند. من باید دغدغه کنگره ۶۰ را دغدغه خودم بدانم. وقتی دغدغه کنگره را دغدغه خود بدانم، میخواهم همهجوره از خودم برای کنگره مایه بگذارم.

دوستانی هستند که واقعاً با جان و دل تلاش میکنند. وقتی یک تعهدی میدهند، حتی ممکن است در آن لحظه، مبلغی که تعهد کردهاند را واقعاً در توان نداشته باشند، اما چون خواستشان را دارند و در مسیرشان حرکت میکنند، آن توان به آنها داده میشود و میآیند و تعهدشان را پرداخت میکنند.
اما عدهای هم هستند که به نظر من اهمیت نمیدهند. اگر ما اهمیت بدهیم، مسلماً هستی همینه. با تفکر، ساختارها آغاز میشوند. وقتی تفکر داشته باشیم، مسلماً خواهیم توانست آن چیزی را که تعهد کردیم، انجام دهیم.
امیدوارم که همه ما بتوانیم در مسیر کنگره ۶۰ خدمتگزار باشیم و به خود اصلی یمان برگردیم. سپاسگزارم بابت اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر محسن از لژیون هفتم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
326