خدایا جهان پادشاهی تو راست ز ما خدمت آید خدایی تو راست
در خدمت راهنما همسفر طلعت هستیم. گفتگویی با ایشان ترتیب دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
بهعنوان راهنمای یک همسفر از تجربه سفر خودتان در لژیون ویلیام وایت برایمان بگویید. اینکه چه عاملی باعث شد تا سفر خود را بهعنوان مسافر نیکوتین آغاز کنید؟
من از دوره لیسانس مصرف سیگار را شروع کرده بودم؛ البته همیشگی نبود، زمانی بیشتر میشد و زمانهایی قطع میکردم؛ ولی این اواخر در شرایط خیلی نامطلوبی بودم؛ البته من همیشه میگویم: «وقتی انسان در تاریکی است، خودش متوجه نمیشود که از لحاظ جسمی و جنبههای دیگر چه میزان خسارت وارد میکند». اکنونکه فکر میکنم، میبینم واقعاً شرایط نامناسبی داشتم و دفعات آخر با حجم بالا در منزل مادرم سیگار استفاده میکردم؛ واقعاً شرایط نامطلوبی بود. از لحاظ جسمی کم میآوردم و سرانگشتانم درد میگرفت تا اینکه مسافرم به من گفت: «تو باید سفر سیگارت را شروع کنی». به لطف خدا همین کار را کردم. همیشه برای هر چیزی باید زمان آن و اذن خداوند برسد. بابت این مسئله خیلی شاکر خداوند، آقای مهندس، خانواده بزرگوارشان و البته راهنمای خودم همسفر بیژنی هستم.
از دیدگاه شما این جنگ نرمی که انسانها در طول مهرومومهای زندگی با آن دستبهگریبان هستند نماد چه چیزی میتواند باشد و چگونه میتوان این جنگ را در درون خویش بهصورت خوبی از آزمایش درآورد؟
ما در ابتدای تمامی جلسات میگوییم: «برای رهایی خودمان از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است، سکوت میکنیم و به خداوند بزرگ پناه میبریم». به نظر من همه ما در یک جنگ واقعی هستیم؛ چون اولاً انسان در طول مسیری که از روز پیمان طی کرده بسیاری از نیروهایش از دستش ربوده شده و ثانیاً برای حفظ آنچه در اختیار دارد، در نبرد دائمی با نیروهای تخریبی است؛ البته آقای مهندس و استاد امین به ما آموزش دادهاند که همهچیز در طبیعت تابع زمان است و کارهای عجلهای چیزی جز تخریب به ارمغان نمیآورد؛ بنابراین من فکر میکنم منظور از جنگ نرم همان پس گرفتن خودمان و حفظ آنچه داریم با در نظر گرفتن مسئله زمان است؛ البته این کار بدون آموزش صحیح و افزایش دانایی انسان امکانپذیر نیست. برای خود من همیشه چرخهای که در انتهای وادی دهم ذکر شده بسیار آموزنده است و جای تفکر دارد؛ یعنی چرخه ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم، عقل سالم، عشق سالم و تفکر سالم؛ بنابراین خود عمل سالم و اجرای فرمانها هم میتواند تفکر انسان را سالم کند و در دانایی ما نقش به سزایی داشته باشد و این مسئله بسیار مهمی است.
آیا شما ارتباطی بین وادی دوم و پذیرش در زندگی میبینید؟ این وادی تا چه اندازه به احساس مسئولیت شما کمک کرده است؟
وادی دوم، وادی امید است. استاد امین در ابتدای کتاب عشق میفرمایند: «وادیها، پلهای بسیار نیرومندی هستند که انسان را از سقوط و صعودهای بیمورد و خطرناک حفظ میکنند». برای من خیلی جالب است که چه طور در کتاب عشق همهچیز پیشبینی و به زیباترین شکل بیانشده است؛ یعنی نبود یکی از این وادیها میتواند برای انسان مانند همان داستان پاشنه آشیل عمل کند. در وادی دوم ابتدا به انسان دلگرمی و امید میدهد تا بداند ارزش او از آنچه فکر میکند بسیار بیشتر است و آهستهآهسته به او میگوید: «فرمانروای لایق و شایستهای باش و او را برای گام بعد که دست بر زانوی خویش گذاشتن و بلند شدن است آماده میکند». استاد امین به ما آموزش دادهاند که یک ضلع اصلی از مثلث تاریکی، ناامیدی بوده و غلبه بر آن یکی از مسائل مهم است که جوهره اصلی این وادی را تشکیل میدهد. برای خود من مهمترین چیزی که باعث شد سفر واقعیام را آغاز کنم، یادآوری همین مسئله بود که ارزش خودم را بدانم.
.JPG)
با عضویت در لژیون سردار و انجام خدمت دنوری چه تصاویری در زندگی شما تولید و به مرحله ظهور رسیدند؟ از معجزات این خدمت در عرصه زندگی خودتان برایمان بگویید؟
هر کسی باید طعم خدمت مالی را بچشد تا متوجه شود که خداوند چگونه انسان را با مفهوم برکت در زندگی آشنا میکند. برای من شرایط بسیار زیادی پیش آمد که به طرز معجزه واری از خسارتهای صد درصد در امان ماندم. با انسانهای منصف و درستکار روبهرو شدم و همه آنچه واقعاً نیاز داشتم در دسترسم قرار گرفته، لمس این حس بسیار شیرین و لذتبخش است و آن را برای همه عزیزان آرزو میکنم.
در طول مدتی که در کنگره آموزش میبینید تا چه اندازه توانستید به گنجینههای درونی خود دسترسی پیداکرده و به آن توان حرکت دهید؟
بخشی از این سؤال را من و بخش دیگرش را اطرافیانم باید جواب بدهند. از آنجا که خداوند رحمان و رحیم است، بسیار بیشتر از آنچه فکر میکردم به من بخشید. نمیتوانم بگویم من به گنجینههای درونی خود توان حرکت دادهام. فقط میتوانم بگویم خداوند به من بخشیده است؛ چون واقعاً و قلباً حس من همین است. بخشی که نزدیکانم باید پاسخ بدهند شناختی است که آنها از من دارند و میتوانند بگویند چه قدر توانستهام تغییر کنم.
اصولاً انسان تاریکیها را تجربه میکند تا به عظمت روشناییها پی ببرد. این موضوع را با در نظر گرفتن حال همسفران در ابتدای ورود به کنگره و شروع سفرشان برای رسیدن به حال خوش چگونه ارزیابی میکنید؟
انسان هر چیزی را از ضدش تشخیص میدهد. من تا ندانم راه کج چه عاقبتی دارد، ارزش عافیت راه خیر را لمس نخواهم کرد. مسئله زندگی در صلح و آرامش کنار عزیزانمان لمس محبت همدیگر، اینکه دلمان برای هم بتپد، باهم غذا بخوریم و برای هم جانفشانی کنیم باارزشترین نعمتهای زندگی است؛ البته انسان باید حواسش باشد که از این مسئله سوء برداشت نشود و خدای نکرده خودش را با کجفهمی در دام تاریکی نیندازد؛ چون وقتی بازی در آگاهی است، محاسبات فرق میکند و شرایط برای انسان بسیار سخت و خطرناک خواهد شد. در آخر یکبار دیگر از شما بابت زحمتی که میکشید، تشکر میکنم و ممنونم که به من این فرصت را دادید تا خدمت کنم. امیدوارم بتوانیم زیر سایه آقای مهندس در مسیر آموزش و خدمت گام برداریم. آموزشها را در زندگی خود کاربردی کنیم در آبادانی، حفظ و توسعه این بنای الهی بکوشیم تا خانه امن و آرام برای فرزندانمان و آیندگانی که در راه هستند به امانت بگذاریم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر شادی (لژیون بیستوچهارم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
600