سیزدهمین جلسه از دور چهل و یکم سری کارگاه های آموزشی کنگره60 نمایندگی ایمان، به استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر ابوالفضل با دستور جلسه"وادی دوم و تاثیر آن روی من" در روز چهارشنبه 10 اردیبهشت ماه1404 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می کنم که این اجازه به من داده شد که در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
زندگی من به دو بخش تقسیم می شود : دوران مصرف و دوران رهایی.
من قبل از اینکه به کنگره 60 بیایم در زمان بیست سال تخریب، دوران تاریک و بدی را تجربه کردم. فقط زندگی میکردم و از آن لذتی نمی بردم، چون هیچ برداشت درستی از زندگی نداشتم. دوران سیاهی بود که به غیر از مواد هیچ چیزی نمی دیدم. زندگی من شدیدا تحت تاثیر موادی بود که استفاده می کردم.
(1).JPG)
مصرف مواد فقط همان دو ماه اول برایم لذت بخش بود. دو بار سابقه سقوط آزاد داشتم تا اینکه توسط یکی از دوستانم با کنگره 60 آشنا شدم. در ابتدا خودم و همسفرم ایمان به رهایی نداشتیم. چون قبل از این سابقه سقوط آزاد داشتم و هر بار مواد مصرفی من تغییر کرده بود. همسفرم از این می ترسید که مجدد شکست بخورم و به مواد بدتری آلوده شوم.
یک روز آمدم و دیدم که دوستان با لباس سفید وارد شعبه می شوند و اینکه چقدر حال خوبی دارند. در ابتدا باور نمی کردم.
با کمک راهنمای تازه واردین، سه جلسه اول را با ترس و اضطراب سپری کردم. آنجا بود که صحبت های استاد خیلی به دلم نشست و بعد سه جلسه وقتی لژیون انتخاب کردم به قدری خوشحال بودم که گویی بال در آوردهام. اتفاقا در یکی از جلسات اولیه بود که با این وادی آشنا شدم .آن موقع احساس ناامیدی شدیدی در من وجود داشت، اما با کمک راهنما و شرکت در سر لژیون توانستم هم ناامیدی را ازبین ببرم و هم بر همه ترس های خودم که از اعتیاد ناشی می شد، غلبه کنم.
همسرم به عنوان همسفر نقش بسیار زیادی در رهایی من داشت و به جرعت میتوانم بگویم اگر کمکهای همسرم نبود من به رهایی نمیرسیدم.هم اکنون در خیلی وادی ها گوی سبقت را از من ربوده و جلو زده است. به این مسئله افتخار می کنم که جزوی از کنگره 60 هستم و می توانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.
ممنون از این که به صحبت های من گوش کردید.
(2).JPG)
تایپ : مسافر حسن
ارسال : مسافر ابولفضل
تنظیم : مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
97