جلسهی یکم از دورهی ششم کارگاههای آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی دستیار دیدهبان راهنمای تازه واردین مسافر بهمن، نگهبانی مسافر اصغر، دبیری مسافر مصطفیبا دستور جلسهی «وادی دوم و تاثیر آن روی من» چهارشنبه10اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام عرض میکنم خدمت همه عزیزان حاضر در شعبه پردیس. شاکر و خوشحالم که امروز این افتخار نصیبم شد تا در جمع شما حضور داشته باشم و لحظاتی را در کنار راهنمایان و خدمتگزاران ارزشمند کنگره ۶۰ سپری کنم.
بنده دستیار محترم دیدهبان تازهواردین، آقای صدیقی هستم. همانطور که مستحضرید، دیدهبانان به دلیل گستردگی شعب و فاصله زیاد شهرها، فرصت کافی برای سرکشی مداوم به همه شعب را ندارند. به همین دلیل، ما دستیاران در کنار ایشان هستیم تا در صورت وجود مشکلات، آنها را شناسایی، پیگیری و در حد توان برطرف کنیم. بهویژه در بخش تازهواردین که حوزه مسئولیت ماست، در صورت نیاز، با هماهنگی، اقدامات لازم صورت میگیرد.
نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، آغاز جلسه و نقش نگهبان است. هنگامی که نگهبان جلسه را با نام خدا آغاز میکند، همه ما باید با احترام و تمرکز در جای خود مستقر باشیم و نظم جلسه را رعایت کنیم.
امروز بخشهای مختلفی از جمله اوتی، کارگاه آموزشی و دستور جلسه در برنامه داریم. دستور جلسه امروز، "وادی دوم" است. زمانی که متنی را میخوانیم، نباید فقط به خواندن اکتفا کنیم، بلکه باید به عمق مفهوم آن پی ببریم. عنوان وادی دوم این است: "هیچ مخلوقی جهت بیهوده به حیات قدم نمینهد." این جمله به ما یادآوری میکند که هیچکدام از ما بیهوده و بیارزش نیستیم، حتی اگر در گذشته درگیر مصرف مواد بودهایم.

تأثیر این وادی بر من بسیار عمیق بود. من فردی بودم با ۲۵ سال سابقه مصرف مواد، بهویژه تزریق. خانواده و طایفه من به شدت درگیر اعتیاد بودند، طوری که بسیاری از عزیزانم را از دست دادم و صحنههای تلخی همچون خودکشی و فروپاشی خانوادهها را از نزدیک تجربه کردم. اما وقتی وارد کنگره شدم، این آموزشها زندگی من را دگرگون کرد. باور نداشتم که درمان ممکن است، اما با فرمانبرداری، گوشدادن به راهنما و حرکت در مسیر وادیها، تغییر کردم.
نکته جالب اینجاست که حتی در حالی که خودم هنوز درمان نشده بودم، فردی را برای درمان به کنگره آورده بودم؛ غافل از اینکه خودم نیاز بیشتری به درمان داشتم. آموزشهای کنگره به من این قدرت را داد که جایگاه خود را باز یابم، باور کنم که میتوانم مفید باشم، و حتی در شورای شهر ثبتنام کنم.
در شهری که کسی مرا نمیشناخت، مدرسه فوتبال "سیمرغ عشق" را برای کودکان راهاندازی کردم. با وجود همه محدودیتها و بررسیهایی که از نهادهای مختلف انجام شد، توانستم مجوز بگیرم. آموزشهای کنگره 60 نهتنها من را نجات داد، بلکه باعث شد امروز الگوی کوچکی برای نسلهای بعد باشم.
به شما سفر اولیهای عزیز عرض میکنم که این مسیر، مسیری است سراسر نور. فقط کافی است که آموزشها را در زندگیتان کاربردی کنید. نگذارید وادیها فقط در حد نوشته باقی بمانند؛ بگذارید روح شما را لمس کنند و شما را متحول کنند.
در پایان، بسیار سپاسگزارم از ایجنت محترم، آقای محمود عزیز و تمامی مسئولان نمایندگی پردیس که این فرصت را برای من فراهم کردند.
تهیه خبر: مسافر هومن
- تعداد بازدید از این مطلب :
118