English Version
This Site Is Available In English

هیچ کدام از مخلوقین خداوند بیهوده نیستند

هیچ کدام از مخلوقین خداوند بیهوده نیستند

جلسه هشتم از دوره دوم سری جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی دنور مسافر رامین، نگهبانی دنور مسافر مهرداد و دبیری مسافر احمد و خزانه داری دنور همسفر روح الدین، با دستور جلسه « وادی دوم و تأثیر آن روی من » سه شنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان رامین هستم یک مسافر.
از نگهبان لژیون سردار آقا مهرداد تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم.
من وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم متوجه می‌شوم که چقدر در ضد ارزش‌ها، فسادها و تباهی ها بودم و چه بر سر خودم و اطرافیان خود آوردم و به دلیل اینکه تمام افکارم، افکار منفی و ضد ارزش بوده، همیشه راه را اشتباهی می‌رفتم و به بی‌قوله‌ها می‌رفتم، و گویی که فقط مسیر اشتباه را یاد گرفتم و فقط مسیر کج به من نشان داده می‌شد، و به واسطه این مسیرهای اشتباه، همیشه حالم بد بود و هیچ وقت لذت نمی‌بردم و مدام در حال افسردگی و پریشانی بودم.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره را به من نشان داد و من با ورودم به کنگره و با خدمت کردن و نوشتن وادی اول، متوجه شدم که من در گذشته فکر نمی‌کردم و همیشه رو به زوال می‌رفتم، و با آموزش‌های کنگره فهمیدم من از روی منیت و خود خواهی خودم، همیشه هرکاری را که بوده برای خودم می‌خواستم و به دیگران هیچ اهمیتی نمی‌دادم، و متوجه شدم که چقدر من مسیرهای گذشته زندگی را اشتباه انتخاب کردم، و آنجا پذیرفتم که از روی ندانستن، خودم برای خودم مشکلات درست کردم.
وقتی به وادی دوم که دستور جلسه امروز ما است رسیدم، فهمیدم که هیچ کدام از مخلوقین خداوند بیهوده نیستند و وقتی کمی تفکر کردم، دیدم که واقعا آقای مهندس چقدر قشنگ صحبت می‌کنند و به راستی که تمام هستی و کائنات اعم از حیوانات - گیاهان - درختان - خورشید و کلیه موجودات دارند یک کاری انجام می‌دهند، و همه گویی یک ساختار و مکانیزمی هستند که به صورت هوشمند و خودکار دارند کار می‌کنند، حالا با این تفاصیل چطور امکان دارد که انسان بیهوده باشد؟ آیا واقعا انسان نباید یک کاری انجام بدهد؟ آیا من آمده ام که فقط بخورم و بخوابم و به هیچ چیز اهمیت ندهم؟ نه اصلا اینگونه نیست، تمامی هستی دارند یک کاری می‌کنند و من هم در بین همین مخلوقین هستم و من هم آموزش گرفتم که بحر کاری به این دنیا آمده‌ام، متوجه شدم که در گذشته این تفکر من بود که پوچ بود ولی امروز با آموزش‌های ناب کنگره و آقای مهندس فهمیدم که من به هیچ نیستم و باید یک کارهایی انجام بدهم.

با ورودم در لژیون سردار متوجه شدم، که من باید همان طور که افرادی مانند آقا پژمان و همچنین خدمتگزارانی که از اهواز می‌آیند، همه و همه آمدند و پای کار ماندند و تلاش کردند و زحمت کشیدند، تا افراد دردمندی مثل من به کنگره بیاییم و حالمان خوب بشود و درمان بشویم و به رهایی برسیم، امروز این وظیفه من است که من هم آموزش بگیرم تا بتوانم حال خودم و خانواده‌ام را خوب کنم و به آرامش و آسایش برسم و در کنارش هم خدمت کنم، و به عبارتی دیگران کاشتند ما خوردیم حالا ما بکاریم تا دیگران بخورند.
من از صمیم قلبم خوشحال هستم که در کنگره حضور دارم و واقعا اینقدر که آرامش و حس خوب در کنگره دریافت می‌کنم، مانند این است که در خانه پدری‌ام هستم و حالم خوب است.
امیدوارم که همه ما اعضای لژیون و آیندگان که می‌آیند، تلاش کنیم که یک زمین و ساختمان در شهر خودمان بنام کنگره برای دردمندان، نیازمندان، مصرف کنندگان و همه افرادی که نیاز دارند بسازیم.
از این که به صحبت‌های من گوش کردید متشکرم.
عکاس و تایپ گزارش: مسافر داود
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .