English Version
This Site Is Available In English

وادی دوم و تاثیر آن روی من و تاثیر بخشش در زندگی من

وادی دوم و تاثیر آن روی من و تاثیر بخشش در زندگی من

پنجمین جلسه از دوره سوم لژیون سردارنمایندگی خیام نیشابوری، در روز سه‌شنبه با استادی مسافر مجید و نگهبانی مسافر علی ودبیری مسافر روح الله با دستور جلسه وادی اول و بخشش در تاریخ 9 اردیبهشت ماه 1404 رأس ساعت 15:30 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مجید هستم مسافر.از نگهبان لژیون سردار علی آقا سپاسگزارم که استادی و مسئولیت این جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کرده و آموزش بگیرم و همچنین سپاسگزار خداوند منان هستم.دستور جلسه امروز وادی دوم ، هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به هستی نمی‌نهد .من به علت تخریباتی که بر اثر استفاده از مواد مخدر به جسم و‌روانم وارد کرده بودم همیشه می‌گفتم من یک معتاد شده ام وبه هیچ جایی نمی‌توانم بروم و دیگر نمی‌توانم سلامتی جسمم را به دست بیاورم و راههای زیادی را امتحان کرده و نتوانستم ترک کنم، به همین دلیل حال و روز بسیار بدی پیدا کرده بودم، اعتماد به نفسم را از دست داده بودم و احساس پوچی می‌کردم .زمانی که پا به کنگره ۶۰ گذاشتم همه چیز تغییر کرد و من که به ظاهر همان انسان سابق بودم  نمی دانم که چه شد!؟ و چه اتفاقی رخ داد که زندگی من زیر و روشد و گویی انسان دیگری متولد شد.در زمان اعتیاد در جای نا مناسبی قرار کرفته بودم که مملو از ترس و هراس و اضطراب های  بی مورد بود و اینک در کنگره ۶۰ با درمان قطعی اعتیاد رو به رو شده و همچنین علم جهانبینی باعث شد که نگاهی نو به دنیا  پیدا کنم و به معنای واقعی کلمه انسان دیگری بشوم. از این وادی من آموزش گرفتم. که تمام جهان برون،جهان هستی،انعکاسی ازجهان درون خودم است.که مانند قله های آتشفشان  آرام وبی صدا است،که اگر در صراط مستقیم وارزشها  بهش توان حرکت بدم  متوجه می شوم که چه اتفاقاتی می افتد.

ابتدا در این وادی می گوید  خوشحال هستیم که به جنگ نرم خود ادامه می دهیم تا این مشکلات به خوبی  حل شود ودنیای درون تبدیل به یک شهر آباد تبدیل بشود که در آن همه هستی راه خود را به سوی نیروهای مافوق بردارد ما به دلایلی که شاید خود ندانیم جهت را سالها گم کرده بودیم و اکنون برای یافتن خود راه بسیار مهمی در پیش داریم و باید فکر کنیم و در انجام آن کوشش بنماییم . همین مسئله ی اعتیاد که اکثرا فکر می‌کردند که این یک مرض لاعلاج است و درمانی ندارد و خیلی از پزشکان و انژیوهای دیگر همین را به زبان آوردند ولی شخصی به نام مهندس دژاکام  با ابداع متد دی اس تی یک خط بطلان به روی تفکرات غلط قبلی کشید و راه درمان قطعی و رهایی از اعتیاد را به تمام انسان ها نشان داد.اکنون من که در کنگره به درمان و رهایی کامل رسیده ام چه وظیفه ای در مقابل این همت لطف و نعمت خداوند دارم ؟ این سلامتی و این اعتماد به نفس که به دست آمده است چه بهایی دارد ؟ بذارید با یک مثال توضیح بدهم من اینجا یاد گرفتم که خدا در وجود ما است و در قلب ما است این قلب خانه خداست آنوقت من چی گذاشتم داخل آن؟ پول، بچه، کینه ، حسرت ، طمع اینها همان بت هایی هستند که در قلب خود گذاشته ام وقتی این کار را کردم خداوند سریع جواب می‌دهد که: ای دیوانه لیلایت منم.. به محض اینکه از همه چیز گذشتم، آن را پیدا می‌کنم.تا حالا شده سر سفره که مشغول غذا خوردن هستی فرزندتان به شما نگاه کند و طلب غذا داشته باشد!؟ غذا را نمی خورید و به آن بچه می‌دهید.آیا می‌توانید این کار راه با خدا هم انجام بدهید ، و به او بگویید که خداوندا تو چه می‌خواهی؟ من پنجاه سال زندگی خودم را تباه کردم با عناوین مختلف خدایا این را بده، آن را بده، خدایا این کار را بکن و هزاران این و‌آن دیگر . در حقیقت بهره بردن این است ،که ما بخششی را انجام بدهیم کاری که مهندس دژاکام می‌کند.من هم از مهندس  الگو برداری کنم  تا بتوانم نتایج خوبی را هم تجربه کنم. از اینکه به صحبت های من گوش سپردید بسیار سپاسگزارم.

 

عکاس و تایپ و ویراستاری : مسافرحسین ( لژیون یکم )

بارگذاری : گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .