English Version
This Site Is Available In English

تاریکی ابزار نیروی منفی است

تاریکی ابزار نیروی منفی است

برداشت از سی دی تاریکی( استاد امین)

در سی‌دی تاریکی (استاد امین) می‌فرمایند:

درباره نقطه شروع و مبدا هر کاری برای رسیدن به هدف باید مشخص باشد. همان‌طور که روش DST در ماه مبارک رمضان به واسطه نظم‌دادن به مصرف مواد آقای مهندس شکل گرفت، مبدأ  معلوم شد که تخریب کجاست؟ میزان وابستگی به مواد چه میزان است؟ در واقع پیداکردن مبدأ و میزان تخریب در روش DST کشف شده است و باعث به وجود امدن درمان اعتیاد و راه اندازی سیستم X می شود.
باید مبدأ را با کمک اندازه‌ها پیدا کرد و اگر اندازه‌ها را ندانیم، نمی‌توانیم شروع کنیم.
استاد در ادامه می‌فرمایند: اگر خواسته‌های انسان تغییر کند، شرایط انسان هم تغییر می‌کند و در انتخابمان باید دقت کنیم در غیر این صورت به نوعی ترویج ظلم صورت میگیرد. اگر از فیلمی که بدی را ترویج می‌کند؛ استقبال نکنیم، سرنوشتمان مطلوب می‌شود. چرا باید برای دوستی که نه محبت، نه دانایی و نه معرفت دارد، وقت بگذاریم؟ برای کسی که دلش برای خودش نمی‌سوزد، چرا ما باید دل بسوزانیم؟ محبت هم باید به‌اندازه باشد.
جامعه‌ای که مردمانش اندازه‌ها را می‌دانند، سرشان کلاه نمی‌رود و این به‌مرورزمان در حس انسان تأثیر می‌گذارد. آقای مهندس مبدأ را پیدا کردند؛ چون اندازه‌ها را بلد بودند و بعد از آن، تغییرات اتفاق افتاد. برای شروع هر کاری، باید ببینیم اندازه ما چقدر است. باید مبدأ را پیدا کنیم و بینیم کجا هستیم و به کجا می‌خواهیم برسیم؟
مثلاً دانش‌آموزی که برای کنکور درس می‌خواند، روزی یک ساعت برای او کافی است؛ ولی مشاور او چون اندازه او را نمی‌داند، به او می‌گوید: روزی ۸ ساعت باید درس بخوانی؛ چون این دانش‌آموز از اندازه خودش بیشتر درس می‌خواند، از انرژی ذخیره شده خود استفاده کرده است و به‌زودی این انرژی تمام می‌شود و شخص ناکام می‌ماند. باید از روزی یک ساعت شروع می‌کرد و پله‌پله ساعت‌ها را اضافه می‌کرد تا موفق می‌شد.

یا مثلاً سفر اولی‌هایی که تحت درمان هستند، نمی‌توانند روزه بگیرند. باید ببینند نقطه تحملشان چقدر است. اگر ۳ ساعت است، از همان ۳ ساعت شروع کنند. اگر با روزه کامل شروع کنند، معلوم است سفرشان خراب می‌شود؛ چون باید از انرژی ذخیره شده خودشان استفاده کنند تا فاصله آن چیزی که هستند با آن چیزی که می‌خواهند باشند را پر کنند. پس جامعه‌ای که اندازه‌ها را نداند، مبدأ را نمی‌داند و وقتی مبدأ را نداند، از انرژی‌های ذخیره شده استفاده می‌کند و بعد شروع به فروریختن از درون می‌کند.
استاد در ادامه فرمودند: داستان پیامبران در کلام‌الله بسیار مهم است و در مورد ویژگی پیامبران فرمودند: زندگی پیامبران یک مثلث را تشکیل می‌داد. اول رنج و دشواری بسیار زیاد، دوم خیرخواهی برای کمک به مردم و سوم اجراکردن آموزش‌ها و شروع کردند آموزش‌ها را به انسان‌ها انتقال دادند.
سختی زندگی پیامبران چندین برابر مردم عادی است. همه آنها خیرخواه بودند، سختی‌ها را تحمل می‌کردند و وقتی که از آنها امتحان گرفته می‌شد، قبول می‌شدند. به آنها رسالت داده می‌شد، مطالبی که در کلام‌الله است، ارزشمند است و برای زمان خاصی نیست؛ مثلاً قوم عاد، قومی هستند که هرچه از آیات الهی به آنها گفته می‌شود، از کلمه "جحد" به معنی انکار استفاده می‌کنند؛ مثلاً به آنها می‌گویی دروغ خوب نیست، می‌گویند خیلی هم خوب است. من با دروغ به فلان‌جا رسیدم.
اولین ویژگی آنها انکار است. نشانه دوم این است که عصیان می‌کنند، در مقابل فرامین الهی سرکشی می‌کنند. ویژگی سوم این است که سنگدل و زورگو هستند و از کاروبار هر جبار و سنگدلی تبعیت می‌کنند و فرمان می‌گیرند. مثل کارمندی که به او بگویی وامم را بده تا بروم عملم را انجام بدهم وگرنه می‌میرم. می‌گوید: به من ربطی ندارد. یا به او می‌گویند: کارگرت می‌خواهد ازدواج کند، می‌گوید: به من ربطی ندارد. تازه حقوقش را هم نمی‌دهد، این می‌شود جبار عنید.
اگر مردمان سرزمینی این ویژگی‌ها را داشته باشند؛ یعنی اول کار بکنند، دوم در مقابل کسی که خیرش را می‌خواهد، عصیان و سرکشی بکنند و در عوض به فرامین جبار عنید گوش بدهند، می‌شوند قوم عاد و عذاب بر آنها نازل می‌شود. عذابش این است که شما را برمی‌دارد و کس دیگری را جای شما می‌گذارد؛ یعنی اگر حاکم باشد، شخص دیگر را جایش می‌گذارد و اگر مردمان شهر باشند، به آنها حمله کرده و سرزمینشان را می‌گیرند.
کلمه ظلم به معنی تاریکی است و ظالم کسی است که ایجاد تاریکی می‌کند. تاریکی ابزار نیروی منفی است. نیروی منفی برای اینکه کارش را پیش ببرد، به تاریکی نیاز دارد تا حقایق را پنهان کند؛ چون پنهان‌کاری در نور امکان‌پذیر نیست.
بعضی از انسان‌ها ظلمو هستند؛ یعنی دوست دارند خودشان را به ظالم‌ها نزدیک کنند. از آنها خوششان می‌آید و در این حال، از اولیا برای آنها کمکی نمی‌رسد. از دسترس کسانی که خیرخواه هستند، خارج می‌شود. زمانی که با تاریکی صحبت می‌کنید، دیگر در دسترس نور نیستید تا به شما القای مثبت کند. خارج از دسترس هستید؛ درنتیجه انسان شکست می‌خورد و ناکام می‌ماند (ولاتنصروا).
در مرحله دوم اگر رفتید و از آنها پیروی کردید (واتبعوا من الظلموا) فرمان گرفتید، از اجرای فرمان‌ها لذت بردید، استفاده بردید و نفع بردید، جزو مجرمین هستید (و کانی مجرمین). مجرم شدی و تمام شد. ممکن است شخصی از روی ناچاری اطاعت بکند و لذتی نبرد، در واقع این شخص مجرم حساب نمی‌شود. پس مثلث دوم می‌گوید که یک انسان چگونه مجرم می‌شود؛ اگر اطاعت کرد و لذت برد، مجرم می‌شود.
چطور یک انسان ناکام می‌شود؟ از طریق ارتباط با انسان‌هایی که تاریکی به وجود می‌آورند و دورشدن از کسانی که به او آموزش‌های خوب می‌دهند، باعث می‌شود آدم ناکام بشود.

تنظیم و ارسال: مسافر یاسر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .