جلسه هشتم از دوره شصتوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ابنسینا با استادی راهنما همسفر پروین، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر شبنم با دستورجلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیج کدام از ما هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
وادی به مفهوم آبادی است. چرا آقای مهندس اسم آن را آبادی گذاشتهاند؟ به این دلیل که در کتاب عشق، ۱۴ وادی را برای ما در نظر گرفتهاند تا خود را بشناسیم و جهانبینی تغییر کند. وقتی وارد بازی زندگی شدیم بتوانیم قوانین بازی را خوب یاد بگیریم تا تکامل نفس به خوبی انجام شود. وادی اول، تفکر است که میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال میرود.
میگوید فکر کن زمانیکه در مسیر قرار داری، با شمشیر چوبی نمیشود به جنگ ضدارزشها رفت، بایستی جنگ نرم انجام بدهی. جنگ نرم جنگ تفکر و آگاهی است. زمانی که آگاهی وارد میشود، تاریکی خود به خود خارج میشود؛ مانند یک اتاق تاریک که یک حوله برداریم و تاریکی را دنبال کنیم که تاریکیها بروند، به هیچ عنوان نمیروند، ولی وقتی نور وارد شود(چراغ روشن شود) تاریکی میرود.
پس ما با جهانبینی کنگره۶۰، با سیدیها، مطالب و منابعی که داریم، میتوانیم جهانبینی خود را تقویت نماییم تا بتوانیم از پس نیروهای تاریکی برآییم. عنوان وادی دوم این است که « هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم» میگوید که تمام کره زمین یک زمین بازی است و همه ما فرستاده شدیم، آمدهایم اینجا تا این پازل را تکمیل کنیم.
هر کدام از مخلوقین الهی نقشی دارند و نقش آنها مهم و اساسی است و برای اینکه انسان به تکامل برسد، خداوند بهای خیلی زیادی را داده است. کوهها را طراحی کرده است، دایناسورها آمدند زمین را کوبیدند تا مقدمات حضور انسان آماده شود؛ حتی آن کرمی که ما فکر میکنیم برای چه آفریده شده که خاک را زیرورو میکند تا اکسیژن به آن برسد یا لاشخوری که میگوییم چقدر زشت است، چرا خداوند این حیوان را آفریده است؟
لاشه مردارها را در کوهها و مکانهایی که دسترسی به آنجا ممکن نیست، در عمق جنگلها میخورد تا عفونت، میکروب و آلودگی وارد اکوسیستم نشود یا ممکن است بگوئیم خدا سوسک را برای چه آفریده است که ما اینقدر از آن میترسیم؟ اگر این سوسکها در فاضلابها نباشند، فاضلابها میترکند، زیزا هوای اضافه فاضلابها را میگیرند. انسان به واسطه روحی که درونش دمیده شده است، پیامبر درونی که خداوند برایش در نظر گرفته است چقدر مهم است؟ وجود انسان چقدر مهم است؟
زمانیکه خداوند انسان را بر روی زمین فرستاد برای او دو مسیر روشنایی و تاریکی را قرار داد. انسان در مسیر تاریکی در ابتدا به ظاهر وارد آب میشود؛ ولی در انتها از آتش سر در میآورد و یا ظاهر آن یک کوزه زرین است که درونش زهر است و مسیر تاریک خیلی نیاز به آموزش ندارد، بلکه خراب کردن خیلی زود انجام میشود. مسیر دوم مسیر روشناییها است. مسیر روشناییها انگار وارد آتش و سختیهامیشوی؛ ولی در ادامه از آب سر در میآوری و یا اینکه یک کوزه گلی است که درون آن آب گوارا وجود دارد، من هستم که بایستی تشخیص بدهم.
حال که درون ضدارزشها و تاریکی افتادهام، چون ترفند نیروهای تاریکی این است که به ما حقه بزنند، تواناییهای ما را بگیرند و خود واقعی آنها را نبینیم. شما توجه داشته باشید که مسافرها، توانمندترین قشر جامعه هستند و به واسطه توانمند بودن آنها، نیروهای تاریکی به آنها حمله کردند، چون دست و بال اینها را باید ببندند که نتوانند در سیستم مفید باشند و کارهای اساسی انجام بدهند و نتوانند بازوی خداوند شوند.
اگر مسافران یا هر شخصی که در تاریکی است خود را پس بگیرد، چه کارها که نمیکند، نیروهای تاریکی میدانند به چه کسانی بایستی حمله کنند و آزمونهایی که برای ما طراحی میشود. وارد کره زمین میشویم، در سه زمینه نور و ظلمت، فقر و ثروت، مستی و هوشیاری است، برای اینکه از تک تک این آموزشها بگذریم باید بهای آنها را بدهیم و همه میدانید که اعتیاد تاریکترین تاریکی است و کسی که از این تاریکیها عبور میکند استاد میشود و به زیبایی هدف از خلقت مخلوقین را بیان میکند.
اصلاً کار ما درمان اعتیاد نیست، بلکه کوچکترین کار کنگره۶۰ درمان اعتیاد است. وظیفه و کارکرد ما پرورش استاد است، زیرا ما استاد پرورش میدهیم. تحت عنوان درمان اعتیاد از قشری که در جامعه میگویند: اینها را باید بیرون بریزید و اینها درمان نمیشوند. در ادامه آقای مهندس حلقهها را در سیدیها آموزش میدهند، میفرمایند؛حلقه کودکی حلقهای است که حالا مشغول بازی هستیم و فرصت داده میشود نوجوانی هم میگذرد، جوانی زمانی است که درس میخوانیم، شغل است، بچهداری و من در حلقه سوم میانسالی باید رسالت خود را پیدا کنم.
اگر رسالتم را پیدا نکنم و دچار روزمرگی بشوم به اجبار من را در رسالتم میاندازند و در حلقه سوم باید کوله پشتی را آماده کنم، کوله پشتی شامل چه چیزهایی میشود؟ شامل کارهای خوب، ارزشی، کجا خدمت کردم؟ هر قدر اعمال ارزشی من بیشتر باشد کولهپشتی من سبکتر است و در رجعت به مکانهای دیگر راحتتر خواهد بود؛ ولی اگر کولهپشتی من پر از ضدارزشها دروغ، تهمت، نبخشیدن و نفرت باشد کیف سنگینی میشود که حمله آن برای من مشکل است.
اگر کیف من سنگین باشد مجبورم دوباره برگردم و مشقهایم را بنویسم.هر قدر اعمال ارزشی من بیشتر باشد کولهپشتی من سبکتر است و در رجعت به مکانهای دیگر راحتتر خواهد بود؛ ولی اگر کولهپشتی من پر از ضدارزشها دروغ، تهمت، نبخشیدن و نفرت باشد کیف سنگینی میشود که حمله آن برای من مشکل است. این ضدارزشها جسم من را بیمار میکند، سپس در صعود آن طبقات بالا فرشته مرگ، من را نمیتواند ببرد. نفسی که تحویل میگیرد بر اساس آگاهی، استعداد و فرکانسی که عوض کرده، من را جابهجا میکند؛ اگر کیف من سنگین باشد مجبورم دوباره برگردم و مشقهایم را بنویسم.

مرزبان کشیک: همسفر ناهید، مسافر قادر
تایپیست: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر طاهره (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
210