جلسه پنجم از دوره چهارم لژیون سردار همسفران نمایندگی دکتر علیرضا به استادی همسفر اکرم، نگهبانی همسفر شهناز و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۳:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند یکتا را برای این روز قشنگی که نصیب من شد تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، ستایش میکنم. از نگهبان لژیون سردار، دبیر و ایجنت نمایندگی بابت اجازه این خدمت سپاسگزارم. در وادی اول آموزش گرفتیم که با تفکر ساختارھا آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه ھست رو به زوال میرود. برای اینکه بتوانیم راه گم شدہ خود را پیدا کنیم و وارد روشنایی شویم نیاز به تفکر داریم؛ بهعبارتی ھمان تفکری که در وادی اول آموزش گرفتیم، آغازگر خلق و تغییر است. برای به انجام رسیدن این تفکر، نیروھای عظیمی در ھستی وجود دارند که به کمکمان می آیند و ما را یاری میدهند. بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات گوناگون و یا پیشرفت بیماری، تصور میکنیم که همه چیز تمام شده یا هیچ ارزشی نداریم که این یک توجیه است برای رها کردن خود در قعر ناامیدی و تاریکیها؛ همچنین نشانی از عدم اعتمادبهنفس، تسلیم شدن در برابر نابودی محض و بهانهای برای عدم تلاش در جهت رهایی و سلامتی است.
زمانی که به تمام هستی نگاه کنیم، میفهمیم هیچ مخلوقی، جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد و اگر هم به مطالبی برسیم که تصور کنیم بیهوده است، باید مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ماست که نتوانستهایم به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن مخلوق پی ببریم؛ پس نگاه موشکافانه به هستی، همراه با تفکر صحیح ثابت میکند که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. وقتی انسان پا به هستی گذاشت، قدرت مطلق او را به سر دو راهی؛ یعنی تاریکی و روشنایی هدایت کرد و انتخاب را بر عهده خودش گذاشت. اصولاً انسان تاریکیها را برای پی بردن به عظمت روشناییها تجربه میکند؛ چون درد فراق لذت وصال را صد چندان مینماید.
زمانی که انسان در تاریکی فرو رفت، برای رسیدن به روشنایی باید از گذرگاههای سخت عبور نماید و اگر توانست به سلامت عبور کند، آنوقت کارآزموده و رها شده و به یک معلم و انسانی با آرامش تبدیل میشود؛ بنابراین ما زمانی میتوانیم مفھوم روشنایی را درک کنیم که تاریکی را تجربه کردہ باشیم. خداوند وقتی انسان را آفرید فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ! پس انسان موجود باارزشی است که اگر در مسیر تاریکیھا قدم بردارد، مقصر خودش است و وقتی دچار پوچی یا بیھودگی شود به نابودی میرسد.
تصاویر ذهنی قدرت بسیار زیادی دارند و افراد موفق در اندیشه و تصویر ذهنی بسیار بالایی هستند. زمانی که اندیشه میکنیم، اگر با دید مثبت به قضیه نگاه کنیم؛ یعنی امیدواری و اگر با دید منفی نگاه کنیم؛ یعنی ناامیدی. افرادی که قبل از انجام کار فقط میگویند نمیشود یا نمیتوانم، همیشه در اضطراب، شک و تردید به سر میبرند. ناامیدی یکی از اضلاع مثلث جهالت است که قرار گرفتن در جو آن مانند این است که هوایی برای تنفس وجود ندارد یا دست و پای ما را بستهاند و قدرت حرکت از ما ساقط شده است. در واقع در هنگام ناامیدی حسهایمان بسته میشوند و انگیزه حرکت از ما گرفته میشود؛ پس ناامیدی را میتوان هدیهای زیانآور از سوی شیطان دانست. همه چیز به اندیشه ما برمیگردد که این اندیشه را خداوند در اختیار همه قرار داده و میتواند مثبت یا منفی و مخرب یا سازنده باشد و اثراتش به خود شخص بازمیگردد.
جناب مهندس لژیون سردار را پایهگذاری کردند که من ثروتمند شدن را یاد بگیرم. در بیرون از کنگره بعضی افراد فکر میکنند که لژیون سردار به این منظور است که از اعضاء پول دریافت کند؛ در صورتی که اینگونه نیست و شاید در ظاهر امر شخص پولی را پرداخت میکند، ولی در باطن اتفاقات زیادی برایش رخ میدهد. واضحتر بگویم، شخص با این عمل مسیر تکامل را طی میکند! من زمانی که در لژیون سردار عضو میشوم و مبلغی پرداخت میکنم، اولین تاثیر مثبتش این است که از دروازه ترس، ناامیدی، منیت و فقر عبور میکنم؛ همچنین از دارایی خود میگذرم و سرانجام به بخشندگی و رها شدن میرسم. در نهایت به وادی عشق و محبت وارد میشوم و انسانیت را درک میکنم.
در کتاب ادموند و هلیا در پایان گردهمایی، پادشاه آسمانها، ساکنین را تقسیمبندی میکند و میگوید: کسانی که به عهد و پیمان خود پایبند هستند در دسته شجره طیبه و کسانی که به اصطلاح پیمانشکن هستند، در دسته شجره خبیثه قرار دارند. این موضوع برای من نقطه تفکری داشت؛ اینکه وقتی میخواهم عهد و پیمان ببندم، مثلاً تعهدی نسبت به لژیون سردار داشته باشم باید ظرفیت یا ظرف وجودی خودم را بسنجم و ببینم مبلغی که قبول میکنم تا بپردازم، بالاتر از توان مالی من و مسافرم نباشد. در مقابل نیز اگر توانستم مبلغ بالایی پرداخت کنم باعث منیت در من نشود.
حال اگر نتوانستم پرداخت کنم سبب سرخوردگی و در ادامه عدم حضور در شعبه میشود؛ زیرا باید جوابگو باشم. این مسئله با دانایی مؤثر در ارتباط است تا من بتوانم آموزشهایی که در کنگره گرفتهام را عملیاتی کنم. زمانی که عهد میبندم، جنگی بین من و نیروهای منفی آغاز میشود. آنها مرا به بازی میگیرند و مسائل و مشکلات زندگی را به رخ من میکشند و وسوسه میکنند تا تعهدم را نپردازم. اینجا زمانی است که باید آموزشها را عملی کنم و بر این نیروهای منفی غلبه نمایم. بایستی متوجه باشم که آقای مهندس و کنگره برای من چه کاری انجام میدهند. اگر از این سد عبور کنم و آموزشهای این سیستم را عملیاتی نمایم، انشاءالله میتوانم کاملتر شوم.
صحبتم را با پیامی از استاد سردار به پایان میرسانم؛ (شرط راه جنت یا آرامش، پرهیزکاری و درست زندگی کردن است. در حیات انسانها باید افراد مقرب به پروردگار مشخص شوند. عدول از این قوانین انسان را به قالب حیوانی سوق میدهد و راه مستقیم آنان را به نور نزدیک میگرداند.)


اهدای لوح تقدیر به اعضای لژیون سردار

تایپ: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
عکاس: همسفر حمیده رهجوی راهنما همسفر صفورا (لژیون ششم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
373