English Version
This Site Is Available In English

ناامیدی یعنی نداشتن جهان‌بینی

ناامیدی یعنی نداشتن جهان‌بینی

نهمین جلسه از دوره بیستم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ساوه ویژه مسافران با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر همایون ودبیری مسافر مجید با دستور جلسه(وادی دوم و تاثیر آن روی من)روز یک‌شنبه ۷اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ برگزار شد.

 

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر  
از دبیر و نگهبان جلسه و دوستانی که نوشتارها را قرائت کردند تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و راهنمای بزرگوارم آقای اسدالله و گروه مرزبانی سپاس‌گذارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم خدمت کنم وآموزش بگیرم دستور جلسه در مورد وادی دوم و تاثیر آن روی من هست وادی دوم به ما می‌گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد هیچ کدام از ما هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم از تجربه شخصی خودم کوتاه صحبت می‌کنم خیلی مدت پیش شاید یکی دو سال پیش من آمدم اینجا با مشکلات اعتیاد و آن مشکلاتی که من داشتم آسیب‌هایی که به خودم وارد کرده بودم و به خانواده‌ام و به اطرافیانم وارد کرده بودم من هم زوم کرده بودم روی این اینجا که بیایم کنگره ۶۰ و اعتیادم را درمان کنم آمدم به درمان و به رهایی رسیدم رفته رفته آمدم بالا رفته رفته دیدم حقیقتاً به مشکل برمی‌خورم بعد یک خورده فکر کردم خودم به نتیجه نرسیدم و با خودم می‌گفتم خدایا مشکل من کجاست من که دارویم را به موقع می‌خورم سی‌دی‌هایم را به موقع می‌نویسم سعی می‌کردم به موقع بیام و بروم راهنمای عزیزم یک روز به من گفت که مشکل جهان‌بینی داری و من رفتم فکر کردم روی این قضیه دیدم واقعاً راست می‌گوید من تنها چیزی که بهش زیاد توجه نمی‌کردم بارها اینجا راهنمای محترم می‌گفتند جهان بینی این وادی‌ها را ما کار کنیم من خودم بارها نوشتم کار کردم ولی به نظر خودم من سرسری از کنارشان رد می‌شدم و همین باعث شد که رفتار به مشکل برخوردم خواهم این را بگویم ما اینجا آمدیم اعتیادمان را درمان کنیم اعتیاد اولش به ما می‌گویند جسم روان جهان‌بینی سه تا ضلع باید با هم رشد کند من آن جسمم را که دارویم را استفاده می‌کردم سر موقع می‌خوردم همه چیز را به درستی انجام می‌دادم اما راجع به جهان بینی خودم این را تازه فهمیدم یکم بی‌دقتی کردم این وادی‌ها این دستور جلسه‌ها همه این‌ها خیلی مهم هستند برای ما امیدوارم همه ما بتوانیم من هم در کنار شما وادی‌ها را کامل کار کنیم و یکی دیگر هم که کاربردی کردنش برای ما خیلی مهم است وادی دوم به ما می‌گوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد من یک مسئله‌ای را هم بگویم این‌ها همه‌اش برای من تجربیات شخصی خودم است که می‌گویم می‌خواهم با صحبت‌های آقای مهندس اتمام کنم و به یک نتیجه و جمع‌بندی برسیم در وادی اول به ما می‌گوید که تفکر کنیم با تفکر ساختارها آغاز می‌شود بعد تفکر که می‌کنیم می‌خواهم از یک حرکتی مجهول به نقطه معلومی برسیم دقیقاً مشکل من همین جا شکل گرفت من یادمه تریاک استفاده می‌کردم یک زمانی آقای مهندس در یکی از سی‌دی‌هایش و در این وادی دوم هم اشاره کرده است که می‌گویند کبوتر بچه‌ای بودم مادرم مرد مرا به شیر گاو آموختند از شانس بدم گوساله‌اش مرد مرا بردن مکتب خانه عشق معلم آمد درس غمم داد ‌خواهم این را بگویم من تریاک داشتم مصرف می‌کردم بعد این شعر را آمدم اینجا شنیدم یا قبل امثال این تریاک من تبدیل شد به شیره عجب شعر مغزداری هست چه حرف‌های نهفته در داخل این شعر دارد انگار این شعر را سرودن به من تبدیل شد به شیره و یک ذره پیشرفت کردم و همین شعره مانور می‌دادم من باز هم بهش فکر می‌کردم شیشه هم بهش اضافه شد یک بار دیگر خدا را شکر می‌کنم که اینجا هستم در کنگره ۶۰ در کنار شما عزیزان شما دوستان همین افکار همین فکر من را به آن اعماق تاریکی برد ما تفکر هم داریم فکر که اصلاً مسیر زندگی ما را مشخص می‌کند ما اگر آن شعری را که گفتم را فکر کنیم دقیقاً معلوم بود که به من ناامیدی دست داده و همین ناامیدی باعث شد که خودم کارهایم را توجیه کنم و روز به روز به سمت تاریکی‌ها بیشتر نزول پیدا کنم امیدوارم که این بادی‌ها را خوب کار کنیم و تفکر کنیم و یک روز کاربردیش کنیم تا بتوانیم به یک نتیجه مطلوب و خوبی برسیم.

 

نگارش متن و عکاس:مرزبان خبری همسفر ناصر
تنظیم وارسال: مسافر داود
مرزبان کشیک:مسافر علی

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .