جلسه چهاردهم از دوره سی و ششم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی خواجو با استادی؛ مسافر محسن، نگهبانی؛ مسافر حسن و دبیری؛ مسافر عباس با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" در روز سهشنبه مورخ 9 اردیبهشت 1404 راس ساعت 17 آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر.
از خداوند بابت حضورم در کنگره 60 و بهخاطر آنکه مسیر درست را نشانم داد سپاسگزارم، از آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان، راهنمایان گرامی و تمامی خدمتگزاران نمایندگی، کمال قدردانی و تشکر را دارم.
در وادی دوم آمده؛ هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
هر کدام از این وادیها در مسیر زندگی ما مانند پل میمانند تا بهواسطه آن بتوانیم از مسیرهای سخت عبور کنیم.
خیلی وقتها افکاری به سراغ ما میآید؛ که اصلاً من چه ارزشی دارم؟ چرا پا به عرصه جهان گذاشتم و مصرف کننده شدم؟ چرا نمیتوانم مانند یک فرد عادی به زندگی ادامه دهم؟ در آخر هم همیشه تصمیمات اشتباه میگیریم.
آقای مهندس میفرمایند؛ با تهوّر و شجاعت، محاسبات بهگونهای دیگر رقم میخورد، یعنی همه مطالب در درون و بیرون ما است و تصاویر ذهنی بر روی جسم ما اثر میگذارند. مثلاً؛ افکار منفی و ناامیدی باعث 200 نوع بیماری سایکوزوماتیک میشود که زندگی را پوچ و بیمعنی میکند.
ایشان در ادامه اینگونه بیان میکنند: این نوع افکار فقط برای توجیه میباشند؛ که باعث تسلیم، عدم اعتماد بهنفس، فرو رفتن بیشتر در اعماق تاریکیها و در کل دچار ناامیدی و یأس در ما میگردد.
این وادی، وادی امید است و ما را به ادامه مسیر، امیدوار میکند. در هستی نباتات، موجودات، جامدات، و انسانها هر کدام بیهوده آفریده نشدهاند.
خداوند پس از خلقت انسان؛ او را در سیستم جهان هستی، بدون صاحب و راهنما رها نکرده است، با حق انتخاب کردن بر سر دو راهی قرارش داد که با رعایت سازوکاری و قوانین مشخص، همیشه حواسش به او باشد.
سازوکار این است که؛ از ضد ارزشها دوری کنیم و به سمت صراط مستقیم قدم برداریم تا مورد حمایت نیروهای الهی قرار بگیریم. اصولاً انسانها مسیر تاریکیها را انتخاب میکنند که به قول آقای مهندس؛ تجربه تاریکی برای پی بردن به عظمت روشناییها است.
اگر کسی بتواند گذرگاه سخت و تاریکیها را پشت سر بگذارد، آنوقت به انسانی کار آزموده، مربی و مدرسی توانا تبدیل میگردد.
فلسفه خلقت انسان و جهان هستی آنقدر بزرگ است که ما نمیتوانیم به عظمت آن پی ببریم، ولی باید امیدوار باشیم.
همانطور که شاعر میفرماید؛
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور**** کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.
یعنی در آخر شب خورشید عالم تاب طلوع میکند.
پس باید سازندگی را در جسم و روان و جهانبینی را در زندگی بهوجود بیاوریم تا به خواسته و آرامش برسیم و بدانیم که؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
از این که به صحبتهای من گوش کردید از همه شما تشکر میکنم.

انتخاب نگهبان روزهای سهشنبه



تایپ: مسافر مسعود لژیون هجدهم
عکس: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر مجید لژیون پنجم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
155