دهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره 60 نمایندگی ایران به استادی راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 8 اردیبهشت 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که بعد از یک سال اینجا هستم و چهرههای جدید میبینم؛ امیدوارم که همه در مسیر کنگره موفق باشند و به هدفی که میخواهند برسند.
دستور جلسهٔ امروز وادی دوم است. هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. ما قبل از کنگره از وادی اول که وادی تفکر بود، برداشت درستی نداشتیم و به خاطر افکار غلط و اشتباهاتی که انجام دادیم باعث شدیم حال خودمان، مسافرمان و اطرافیانمان را بد کنیم و مشکلات زیادی را برای خودمان به وجود آوریم که باعث شد ما از زندگی کردن ناامید شویم. طوری که روزی صد بار آرزوی مرگ خودمان و یا مسافرمان را داشتیم. از طرفی تخریب مسافرمان زیاد بود و در ناامیدی کامل بودند؛ چون بعد از هر بار ترک میگفتند فایدهای ندارد و باز هم همین آش و همین کاسه است؛ من باید تا آخر عمرم با اعتیاد زندگی کنم.
مسافرها درگیر اعتیاد بودند؛ اما ما همسفران هم در ناامیدی مطلق بودیم و صبح تا شب با زمین و زمان و خانواده درگیر بودیم و خدا را مسئول میدانستیم که چرا زندگی من اینطور شد؟ چرا قسمت من این بود؟ فکر میکردیم کار ما درست است و بقیه اشتباه میکنند. زندگیمان به نوعی سیاه و سفید بود و زندگی خوبی نداشتیم؛ لبخند و مهمانی نداشتیم، دورهم جمع نمیشدیم. سرمنشأ همهٔ اینها این بود که ما خیال میکردیم آدم به درد نخوری هستیم؛ ولی وقتی وارد کنگره شدیم اولین چیزی که آموختیم این موضوع بود که خداوند ما را خلق کرده و یک رسالتی بر دوش ما گذاشته است. ما انسانی هستیم که در مرحلهٔ اولِ ورود به کنگره، ترس و ناامیدی از ما گرفته شد و در جلسهٔ اول به ما گفته شد که باید کفش آهنی بپوشیم، گذشت داشته باشیم، صبور باشیم و پا به پای مسافر باشیم، دیگران را مقصر ندانیم و خودمان را آدم بیمصرف تلقی نکنیم.
همسفران وظیفهٔ خیلی مهمی دارند و مسئولیت سنگینی به گردنشان است. مسافران به درمان میرسند؛ اما منِ همسفر اگر بخواهم در کنگره باشم ولی آموزشی نگیرم، زندگیام از روزی که به کنگره آمدم بدتر خواهد شد.
آقای مهندس میگویند: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته بخصوص انسان. خداوند برای انسان جایگاه بسیار بالایی در نظر گرفته است. انسان آمده تا خودش را بشناسد و روی خودش کار کند. با این کار کردن میتواند به آرامش و آسایش برسد. این بستگی به منِ همسفر دارد که بدانم از کنگره چه میخواهم؟ از زندگی چه میخواهم و چه هدفی دارم؟ آیا میخواهم فقط یک صندلی اِشغال کنم؟ آیا میخواهم کنار خواهر لژیونیام بنشینم و زندگی خودم را با زندگی او مقایسه کنم؟ زندگیِ همه باهم فرق دارد، پنجانگشت باهم یکسان نیستند.
اگر مسافرم بد سفر میکند شاید منِ همسفر کمکاری کردهام و نتوانستهام وظیفهام را به درستی انجام دهم. منِ همسفر باید روی جهانبینیِ خودم کار کنم و بدانم من انسانی هستم که باید مسئولیتم را به درستی انجام دهم. باید یاد بگیرم که به عنوان همسفر و به عنوان یک مادر رشد کنم و نقشم را به درستی انجام دهم.
آقای مهندس در سیدی سختیها میگویند: اگر در گذشته دچار مشکلات و سختیها بودیم، باید این مشکلات در زندگیِ ما به وجود میآمد تا ما رشد کنیم، از این مرحله خارج شده و وارد مرحلهٔ جدید زندگی شویم؛ یک فرزند خوب تربیت کنیم و به هم نوعمان کمک کنیم. پس ما بیهوده به این دنیا نیامدهایم.
خیلی از مسافرها میگویند همسفر من خوب نیست و خیلی خودش را با همسفران دیگر مقایسه میکند. دلیلش این است که شاید ما در خانه کمکاری کردهایم یا به جای اینکه رفتارمان را عوض کنیم فقط حرف از جهانبینی میزنیم. البته با بعضی از مسافرها که حالشان خراب است کاری نداریم.
اگر میخواهید تغییر نکنید اصلا به کنگره نیایید. سعی کنید تغییر کنید وحالتان به حال مسافر وصل نباشد. در خانه مسافرتان را با مسافرهای دیگر مقایسه نکنید. آقای مهندس در مورد رفتار با مسافر و همسفر سیدیهای زیادی دارد. ما به عنوان همسفر در خانه فقط وظیفهی همسر بودن داریم، نباید برای همسر نقش مادر داشته باشیم، با مسافرتان دوست باشید.
مسافرها خیلی نکته سنج هستند. بهداشت خود را رعایت کنید، مقایسه نکنید، داد نزنید، اینها رفتارهایی است که مسافرها دوست ندارند. اگر اینها را رعایت کنید قطعا بین شما و مسافرتان یک دوستیِ خوب برقرار میشود و این حاشیه ها از مسافرها در نمیآید.
ما به کنگره آمدیم که تغییر کنیم و این تغییر خیلی سخت است. باید هدفمند زندگی کنیم و برای خواسسته هایمان تلاش کنیم. نتیجه در یکی دو روز به دست نمیآید.
من خودم از سال ۸۹ در کنگره هستم و اگر یک روز در کنگره نباشم حالم بد میشود؛ چون تا آخر عمر به آموزش های کنگره احتیاج دارم. پس هدفتان را به عنوان یک همسفر هیچوقت فراموش نکنید. همسفر نقش خیلی مهمی در زندگی دارد، میتواند یک زندگی را خراب یا آباد بکند.
سعی کنید جهانبینی کار کنید تا تغییرکنید. تغییر را از خودتان آغاز کنید و از دیگران انتظار تغییر نداشته باشید. من هر حرفی میزنم از آقای مهندس است و سعی میکنم حرف هایشان را در زندگیام اجرایی کنم.
آقای مهندس میگویند فرامین الهی؛ فرامین الهی همینها هستند که دروغ نگوییم، خیانت نکنیم، مال کسی را نخوریم و... اگر اینهارا انجام دهیم مطمئن باشید انسان کاملی خواهید شد. پس سعی کنید خوب زندگی کنید و قدر این لحظههای خوب زندگی را بدانید.
اهداء لوح سردار به تعدادی از اعضای لژیون سردار
.jpg)
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما پریسا (لژیون ششم)
تایپیست: همسفر آیدا رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون اول) خدمتگذار سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
527